کلمه جو
صفحه اصلی

vending machine


(ماشین خودکار که با انداختن پول در آن جنس بیرون می دهد) ماشین فروش، ماشین خود کاری که با انداختن پول در سورا  ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود

انگلیسی به فارسی

ماشین خود کاری که با انداختن پول در سوراخ آن جنس مورد لزوم از آن خارج می‌شود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a coin-operated machine that dispenses various small articles such as candy bars, cigarettes, or soft drinks.

• automated device used for selling items
a vending machine is a machine from which you can get things such as cigarettes, chocolate, or coffee by putting in money and pressing a button.

مترادف و متضاد

dispensing machine


Synonyms: automat, candy machine, cigarette machine, coin machine, coin-operated machine, soda machine, vendor


جملات نمونه

1. The vending machine in the office dispenses really tasteless coffee.
[ترجمه صداقت علی مولائی] دستگاه اتوماتیک فروش در دفتر قهوه بی مزه ای را تهیه می کند.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه پخش خوراکی در دفتر توزیع قهوه بسیار بی مزه را می دهد
[ترجمه گوگل]دستگاه توزیع کننده در دفتر، قهوه واقعا بی مزه را در اختیار شما قرار می دهد

2. I got some chocolate from a vending machine.
[ترجمه صداقت علی مولائی] من از دستگاه اتوماتیک فروش ( تنقلات و آب میوه ) مقداری شکلات گرفتم.
[ترجمه ترگمان] یه کم شکلات از یه دستگاه خودپرداز گرفتم
[ترجمه گوگل]من یک شکلات از یک دستگاه تلوان خوردم

3. There is a vending machine on the platform that dispenses snacks.
[ترجمه صداقت علی مولائی] یک دستگاه اتوماتیک فروش روی سکو وجود دارد که تنقلات تهیه می کند.
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه پخش خودکار در پلت فرم وجود دارد که اسنک را توزیع می کند
[ترجمه گوگل]یک دستگاه فروش در پلت فرم وجود دارد که تنقلات را تحویل می دهد

4. There used to be a rickety vending machine at Manchester and Vermont that held a Socialist Workers newspaper.
[ترجمه ترگمان]یک ماشین فروش اتوماتیک در منچستر و ورمونت وجود داشت که یک روزنامه کارگران سوسیالیست را در اختیار داشت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک دستگاه تلنگر زده در منچستر و ورمونت وجود دارد که یک روزنامه کارگران سوسیالیست را برگزار کرد

5. A different form of vending machine is that providing a service.
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه متفاوت از دستگاه خودکار فروش این است که یک سرویس را تامین می کند
[ترجمه گوگل]شکل دیگری از دستگاه تلوان است که ارائه یک سرویس است

6. Even the glasses on top of the cigarette vending machine quivered in time to the music.
[ترجمه ترگمان]حتی عینکش که روی دستگاه خودپرداز بود به موقع به موسیقی می لرزید
[ترجمه گوگل]حتی عینک های بالای دستگاه فروش سیگار در زمان به موسیقی تکرار شد

7. "Fortune Telling Madman", "Monster Vending Machine" and "Pie Off to Our Bosses". . . Our colleagues tried every means to develop interesting games to raise money.
[ترجمه ترگمان]\"شانس به مادمن\"، \"ماشین vending\" و \"پای به روسا مان\"، همکاران ما هر وسیله ای برای توسعه بازی های جالب برای جمع آوری پول تلاش کردند
[ترجمه گوگل]'Fortune Telling Madman'، 'Monster Vending Machine' و 'Off To Our Bosses' همکاران ما به هر وسیله ای برای توسعه بازی های جالب برای جمع آوری پول تلاش کردند

8. The vending machine needs a jog every now and then.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه پخش خوراکی هر لحظه به دویدن نیاز دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دستگاه پخش تلوزیون نیاز به یک تردد دارد

9. There is a vending machine outside the restaurant entrance to the left.
[ترجمه ترگمان]یه دستگاه خودکار خارج از ورودی رستوران سمت چپ هست
[ترجمه گوگل]در خارج از ورودی رستوران به سمت چپ دستگاه فروش تریلر وجود دارد

10. Next to chatting come frequent visits to the vending machine and the loo.
[ترجمه صداقت علی مولائی] در کنار گفتگو و گپ، خیلی ها از دستگاه اتوماتیک فروش نیز دیدن می کنند.
[ترجمه ترگمان]روز بعد برای گپ زدن با دستگاه خودپرداز و دستشویی رفتن
[ترجمه گوگل]بعدا به چت می آیند، مکرر بازدید از دستگاه تلوان و لئو

11. Do you want something from the vending machine?
[ترجمه ترگمان]چیزی از دستگاه خودپرداز خوراکی میخوای؟
[ترجمه گوگل]آیا چیزی از دستگاه تلوان می خواهید؟

12. A file photo of a Philadelphia Inquirer newspaper vending machine in Philadelphia, Nov. 30, 200
[ترجمه ترگمان]در روز ۳۰ ماه نوامبر، یک عکس از یک دستگاه خودکار فروش روزنامه فیلادلفیا Inquirer در فیلادلفیا، ۲۰۰ تن
[ترجمه گوگل]عکس پرونده یک دستگاه پخش خودکار روزنامه فیلادلفیا Inquirer در فیلادلفیا، 30 نوامبر، 200

13. How come the vending machine doesn't work?
[ترجمه ترگمان]چطور دستگاه خودکار جواب نمیده؟
[ترجمه گوگل]چگونه دستگاه تلوانکاری کار می کند؟

14. I deposited a quarter into the vending machine.
[ترجمه ترگمان]من یه سکه گذاشتم تو دستگاه خودپرداز
[ترجمه گوگل]من یک چهارم را به دستگاه توزیع ضبط کردم

15. This vending machine is provided by a food company from the United Kingdom.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه خودکار فروش توسط یک شرکت غذایی از انگلستان تامین می شود
[ترجمه گوگل]این دستگاه توزیع کننده توسط یک شرکت غذا از انگلیس تهیه شده است

a cigarette vending machine

ماشین فروش سیگار


پیشنهاد کاربران

ماشین فروش خودکار

توضیحاتی در رابطه با vending machine
ماشین خودکاری است که با انداختن پول در آن، جنس مورد نظر شما را بیرون می دهد.

منبع: سایت بیاموز

vending machine ( عمومی )
واژه مصوب: خودبردار
تعریف: دستگاهی خودکار که با استفاده از پول یا کارت اعتباری می توان اقلامی مانند نوشیدنی و روزنامه و شکلات را از آن خریداری کرد

ماشین دهنده


کلمات دیگر: