کلمه جو
صفحه اصلی

tangier


شهر تنجه (در شمال کشور مراکش)

انگلیسی به فارسی

شهر تنجه (در شمال کشور مراکش)


تنگیر، زبانه دار، دارای مزه تند


انگلیسی به انگلیسی

• city in morocco on the strait of gibraltar

جملات نمونه

1. Without a cold biting, nothing is tangy incense.
[ترجمه ترگمان]بدون گاز سوز هیچ چیز بخور و بخور نیست
[ترجمه گوگل]بدون گزش سرد، هیچ چیز بخور لجن نیست

2. She breathed in the crisp, tangy air and realized that it was almost autumn.
[ترجمه ترگمان]در هوای گرم و تند نفس می کشید و متوجه شد که تقریبا پاییز است
[ترجمه گوگل]او در هوا واضح و آرونی نفوذ کرد و متوجه شد که تقریبا پاییز است

3. I was in a market in Tangier and bingo! I found this.
[ترجمه ترگمان]من توی یه بازار توی \"طنجه\" و بینگو کار کردم اینو پیدا کردم
[ترجمه گوگل]من در بازار در Tangier بود و یکنوع بازی شبیه لوتو! این را پیدا کردم

4. It becomes indelibly graced with his tangy inner voicings and mix of the cerebral and the visceral.
[ترجمه ترگمان]آن به صورت محو نشدنی درونی و ترکیبی از مغز و امعا و احشا درونی او می شود
[ترجمه گوگل]با خراش داخلی درخشان و مخلوطی از مغز و عروق ظاهر می شود

5. Chesarynth sucked in another breath of the sweet, tangy air and melted into the crowd, shuffling inside with the rest.
[ترجمه ترگمان]نفس عمیق دیگری از هوای شیرین و تند جاری شد و در میان جمعیت آب شد و با دیگران داخل شد
[ترجمه گوگل]Chesarynth در یکی دیگر از نفس های هوا شیرین، لکه دار مکیده و به جمعیت ذوب شده، در داخل با بقیه shuffling

6. In small quantities it adds a tangy richness to mince pies and Christmas pudding.
[ترجمه ترگمان]در مقادیر کم، طعم تند و تندی به کلوچه و پودینگ کریسمس اضافه می کند
[ترجمه گوگل]در مقادیر کمی آن را به غنای آهکی به میمون کیک و پودینگ کریسمس اضافه می کند

7. He had abhorred many of the traders of Tangier who would do business with either side.
[ترجمه ترگمان]او از بسیاری از بازرگانان طنجه که با هر دو طرف معامله می کردند نفرت داشت
[ترجمه گوگل]او بسیاری از معامله گران تانگیر را که با هر دو طرف تجارت می کنند، رنجیده بود

8. Try the tangy, tart coleslaw or the potato salad.
[ترجمه ترگمان]مزه تند، تارت میوه و یا سالاد سیب زمینی را امتحان کنید
[ترجمه گوگل]سیب زمینی، سیب زمینی و یا سیب زمینی سیب زمینی را امتحان کنید

9. A few drops of tangy lemon oil in the bath will freshen up a hot and clammy patient.
[ترجمه ترگمان]چند قطره روغن لیمو ترش در حمام، یک بیمار گرم و مرطوب را تازه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]چند قطره از روغن لیمو لازانیایی در حمام، یک بیمار داغ و چسبی را تازه می کند

10. He cut it up lengthways and its tangy smell flooded out.
[ترجمه ترگمان]آن را برداشت و بوی تند و تند آن را پر کرد
[ترجمه گوگل]او آن را به طور طولانی برش داد و بوی تند و تیز او را سوزاند

11. This is the stuff from which good beer is made as it is hard and has absorbed a tangy flavour.
[ترجمه ترگمان]این چیزی است که آبجو خوب درست است چون سخت است و طعم تند و تندی به خود گرفته است
[ترجمه گوگل]این چیزهایی است که از آن آبجو خوب ساخته شده است به عنوان آن سخت است و جذب عطر و طعم لایه برداری است

12. It comes with a tangy coarse-grained mustard sauce.
[ترجمه ترگمان] با سس تند سس خردل میاد
[ترجمه گوگل]آن را با یک سس خردل خشک درشت دانه ای ظاهر می شود

13. It brightens traditional noodle soups and adds a tangy note to spring rolls.
[ترجمه ترگمان]سوپ نودل سنتی را روشن می کند و یک یادداشت تند و تند به rolls بهاره اضافه می کند
[ترجمه گوگل]این سوپ رشته فرنگی سنتی را روشن می کند و یک یادداشت لکه دار برای رول های بهار اضافه می کند

14. It is just an hour's drive from Tangier in the Rif mountains.
[ترجمه ترگمان]فقط یک ساعت رانندگی از طنجه در کوهستان Rif است
[ترجمه گوگل]این فقط یک ساعت درایو از Tangier در کوه های ریف است


کلمات دیگر: