کلمه جو
صفحه اصلی

multipolar


چند قطبی

انگلیسی به انگلیسی

• having many poles

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] چند قطبی ویژگی دارا بودن بیش از یک زوج قطب مغناطیسی .
[ریاضیات] چندقطبی

جملات نمونه

1. Our only modern experience of a multipolar world without a dominant leader occurred between the First and Second World Wars.
[ترجمه ترگمان]تنها تجربه مدرن ما در جهان بدون رهبر، بین جنگ های اول و دوم جهانی رخ داد
[ترجمه گوگل]تنها تجربه مدرن ما از یک دنیای چند قطبی بدون رهبر غالب بین جنگهای اول و دوم جهانی رخ داده است

2. The single-channel multipolar resolver is used as the angle sensor and the monolithic high-power pulse width modulation(PWM) power amplifier is also used.
[ترجمه ترگمان]روش تک کاناله multipolar به عنوان سنسور زاویه ای و تقویت کننده پهنای باند پهنای باند یکپارچه توان (PWM)مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]قطب نمای چند قطبی تک کانال به عنوان سنسور زاویه و همچنین تقویت کننده قدرت تقویت کننده پهنای مدولاسیون پهنای پالس (PWM) یکپارچه استفاده می شود

3. Multipolar pump . Polluted water pump . Move back and forth pump and jumping equipment.
[ترجمه ترگمان]پمپ Multipolar پمپ آب آلوده به عقب و جلو پمپ و تجهیزات پرش حرکت کنید
[ترجمه گوگل]پمپ چند قطبی پمپ آب آلوده حرکت به عقب و جلو پمپ و پریدن تجهیزات

4. In this article multipolar resolver sine-cosine third winding is designed and calculated by computor.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله multipolar resolver - به روش computor طراحی و محاسبه می شود
[ترجمه گوگل]در این مقاله سیم پیچ سومین حلقوی چند قطبی طراحی شده و محاسبه شده توسط computor

5. Endomitosis, karyomixis, multipolar mitosis and chromosome break of the somatic cells were easily induced by culturing in vitro and by pollen haploidy.
[ترجمه ترگمان]endomitosis، karyomixis، multipolar mitosis و شکستگی کروموزوم از سلول های بدنی به راحتی توسط کشت سلول در آزمایشگاه و توسط pollen haploidy ایجاد شدند
[ترجمه گوگل]Endomitosis، karyomixis، چند قطبی میتوز و شکست کروموزوم سلول های سوماتیک به واسطه کشت درون in vitro و haploidy گرده منجر شده است

6. Multipolar catheters were placed into right atria (RA), coronary sinus (CS) and right ventricle (RV).
[ترجمه ترگمان]Multipolar catheters در دهلیز راست (RA)، سینوس کرونری (CS)و بطن راست (RV)قرار داده شدند
[ترجمه گوگل]کاتترهای چند قطبی به داخل دهلیز راست (RA)، سینوس کرونری (CS) و بطن راست راست (RV) قرار داده شد

7. In this wonderful sea of shifting, multipolar, human relations, where the hell is a two party dualism?
[ترجمه ترگمان]در این دریای شگفت انگیز تغییر، multipolar، روابط انسانی، جایی که جهنم دو دوگانگی حزبی است؟
[ترجمه گوگل]در این دریا فوق العاده تغییر، چند قطبی، روابط انسانی، جایی که جهنم دو طرفه دو طرفه است؟

8. The main meiotic chromosomal aberration of PMC are multipolar division, loose pairing, inversion, tetravalent, interlocking chromosome, unequal segregation, straggling chromosome, bridge and laggards.
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل]منعقد اصلی کریستومائی مینیوتیک PMC، تقسیم چند قطبی، جفت شل، چرخش، چهار تایی، کروموزوم متصل، جداسازی نابرابر، کروموزوم، پل و عقب افتاده است

9. The evolutional course of bipolar nerve cells, multipolar neurons, pyramidal-like cells, radial glial cells and protoplasmic astrocytes were described.
[ترجمه ترگمان]دوره evolutional سلول های عصبی دو قطبی، نورون های multipolar، سلول های هرمی شکل، سلول های گلیا شعاعی و سلول های گلیا شعاعی و سلول های protoplasmic زیستی توصیف شده اند
[ترجمه گوگل]روند تکامل سلول های عصبی دو قطبی، نورونهای چند قطبی، سلول های مشابه مانند هرمی، گلایال های شعاعی و آستروسیت های پروتئولوزیک توصیف شده است

10. This Manichean view of things is comforting in a time of multipolar chaos, but doesn't describe the world any more.
[ترجمه ترگمان]این دیدگاه Manichean از چیزها در زمان هرج و مرج multipolar آرامش بخش است، اما دنیا را دیگر توصیف نمی کند
[ترجمه گوگل]این دیدگاه Manichean از همه چیز در زمان هرج و مرج چند قطبی راحت است، اما جهان دیگر را توصیف نمی کند

11. Today, the world is moving towards a fast new evolving, multipolar world economy.
[ترجمه ترگمان]امروزه دنیا در حال حرکت به سوی یک اقتصاد جهانی سریع در حال تکامل است
[ترجمه گوگل]امروز، جهان به سوی یک اقتصاد نوظهور سریع و چند بعدی حرکت می کند

12. Taking industry benzene as extraction agent, rogor is recovered from rogor synthesis waste water by multipolar counterflow extraction.
[ترجمه ترگمان]با در نظر گرفتن نیتروژن صنعتی به عنوان عامل استخراج، rogor از ترکیب rogor با استخراج multipolar counterflow بازیابی می شود
[ترجمه گوگل]با استفاده از بنزن صنعت به عنوان عامل استخراج، rogor از پساب سنتز روگور با استفاده از استخراج ضد جریان چند قطبی بهبود می یابد

13. The impregnated isthmic neurones are categorized into three types based on their dendritic patterns: monopolar neurones, bipolar neurones and multipolar neurones.
[ترجمه ترگمان]The impregnated neurones به سه نوع براساس الگوهای dendritic طبقه بندی می شوند: تک قطبی neurones، دوقطبی neurones و multipolar neurones
[ترجمه گوگل]نورونهای مشتق شده اشباع شده بر اساس الگوهای دندریتیک آنها به سه نوع تقسیم می شوند: نورون تک رنگ، نورون دو قطبی و نورون های چند قطبی

14. The programming design of the keyboard interface circuit and the display circuit with MCS - 51 editing language; finishing the multipolar LCD menu design with less key-htting.
[ترجمه ترگمان]طراحی برنامه نویسی مدار رابط صفحه کلید و مدار نمایش با زبان ویرایش ۵۱ - ۵۱، طراحی منوی LCD multipolar با کلید کم تر - htting را تکمیل می کند
[ترجمه گوگل]طراحی برنامه نویسی مدار رابط صفحه کلید و مدار صفحه نمایش با زبان ویرایش MCS - 51؛ پایان دادن به طراحی منو چند منظوره ال سی دی با کمتر کلید htting

پیشنهاد کاربران

چند قطبی


کلمات دیگر: