1. The production line involves a high degree of specialization of labour.
[ترجمه ترگمان]خط تولید شامل درجه بالایی از تخصص کار است
[ترجمه گوگل]خط تولید شامل درجه بالایی از تخصص کار است
2. On the production line, downtime has been reduced from 55% to 26%.
[ترجمه ترگمان]در خط تولید، از ۵۵ درصد به ۲۶ درصد کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]در خط تولید، خرابی از 55٪ به 26٪ کاهش یافته است
3. Cars are checked as they come off the production line.
[ترجمه ترگمان]ماشین ها وقتی از خط تولید خارج می شوند، چک می شوند
[ترجمه گوگل]ماشین ها وقتی که خط تولید را می گیرند چک می شوند
4. Education is not a production line.
[ترجمه ترگمان]تحصیل یک خط تولید نیست
[ترجمه گوگل]آموزش خط تولید نیست
5. Work on the production line is monotonous and lacks variety.
[ترجمه ترگمان]کار بر روی خط تولید یکنواخت و فاقد تنوع است
[ترجمه گوگل]کار بر روی خط تولید یکنواخت و فاقد تنوع است
6. By the production line stand basketball nets and ping-pong tables for use during breaks.
[ترجمه ترگمان]در خط تولید، میزه ای بسکتبال و میزه ای پینگ پونگ را برای استفاده در زمان استراحت نصب می کنند
[ترجمه گوگل]با استفاده از خط تولید خطوط بسکتبال و میز پینگ پنگ برای استفاده در طول شکاف
7. Nawakille had become a squash production line, but this was no accident.
[ترجمه ترگمان]Nawakille یک خط تولید اسکواش شده بود، اما این یک تصادف نبود
[ترجمه گوگل]نوکیل به یک خط تولید اسکواش تبدیل شد، اما این تصادفی نبود
8. With his revolutionary production line process Henry reduced his workers to being merely the most sophisticated machines on the factory floor.
[ترجمه ترگمان]هنری با فرآیند تولید انقلابی خود، کارگران خود را به عنوان پیشرفته ترین دستگاه های موجود در طبقه کارخانه کاهش داد
[ترجمه گوگل]هنری در خط تولید انقلابی خود، کارگران خود را تنها ماشین های پیشرفته ای در طبقه کارخانه کاهش داد
9. These programs familiarize trainees with the production line, company policies and procedures, and the requirements of the job.
[ترجمه ترگمان]این برنامه ها کارآموزان را با خط تولید، سیاست ها و رویه های شرکت، و الزامات کار آشنا می کنند
[ترجمه گوگل]این برنامه ها کارآموزان را با خط تولید، سیاست ها و روش های شرکت و شرایط کاری شریک آشنا می سازد
10. At present the factory has one production line running with a yearly capacity of 2000 tonnes.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه در حال حاضر یک خط تولید با ظرفیت سالانه ۲۰۰۰ تن دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر کارخانه دارای یک خط تولید با ظرفیت سالانه 2000 تن است
11. Others are former production line supervisors who have been promoted.
[ترجمه ترگمان]بقیه ناظران خط تولید سابق هستند که ارتقا پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]دیگران سرپرست خط تولید سابق هستند که تبلیغ شده اند
12. Here I was on the production line, as the kind of fodder passing along between doctors and consultants.
[ترجمه ترگمان]در اینجا من در خط تولید بودم، به عنوان نوعی علوفه که بین پزشکان و مشاوران رد می شد
[ترجمه گوگل]در اینجا من در خط تولید بودم، به عنوان نوع خوراکی که بین پزشکان و مشاوران وجود دارد
13. Education is not a production line, teachers are not operatives, and assessment is more than quality control.
[ترجمه ترگمان]تحصیل یک خط تولید نیست، معلمان عاملان نیستند و ارزیابی بیشتر از کنترل کیفیت است
[ترجمه گوگل]آموزش خط تولید نیست، معلمان کارآمدی نیستند و ارزیابی بیش از کنترل کیفیت است
14. They first came off the production line in 198
[ترجمه ترگمان]آن ها اولین بار در سال ۱۹۸ شروع به تولید خط تولید کردند
[ترجمه گوگل]آنها اولین خط تولید را در سال 198 به دست آوردند
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!