کلمه جو
صفحه اصلی

conducting

انگلیسی به فارسی

انجام، اداره کردن، هدایت کردن، بردن، عمل اوردن


انگلیسی به انگلیسی

• way of managing a business; directing a course; direction of an orchestra or choir

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] هادی - هدایت کردن

جملات نمونه

1. copper is a good medium for conducting heat
برای رساندن حرارت،مس وسیله ی خوبی است.

2. The astronauts are conducting a series of experiments to learn more about how the body adapts to weightlessness.
[ترجمه ترگمان]فضانوردان یک سری آزمایش ها را انجام می دهند تا بیشتر در مورد نحوه تطبیق بدن با بی وزنی، بیشتر یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]فضانوردان یک سری از آزمایشات انجام می دهند تا بیشتر بدانند چگونه بدن با وزن نامحدود سازگار است

3. UN mediators are conducting shuttle diplomacy between the two sides.
[ترجمه ترگمان]میانجی گران سازمان ملل دیپلماسی شاتل را بین دو کشور انجام می دهند
[ترجمه گوگل]واسطه های سازمان ملل دیپلماسی شاتلی بین دو طرف را انجام می دهند

4. We are conducting a survey of consumer attitudes towards organic food.
[ترجمه ترگمان]ما بررسی نگرش های مصرف کننده نسبت به مواد غذایی ارگانیک را انجام می دهیم
[ترجمه گوگل]ما نظرسنجی از نگرش مصرف کنندگان نسبت به مواد غذایی ارگانیک انجام می دهیم

5. We are conducting a survey to find out what our customers think of their local bus service.
[ترجمه ترگمان]ما در حال انجام یک نظرسنجی هستیم تا ببینیم مشتریان ما به خدمات اتوبوس محلی خود چه فکر می کنند
[ترجمه گوگل]ما یک نظرسنجی را برای پیدا کردن آنچه که مشتریان ما در مورد خدمات اتوبوس محلی خود فکر می کنند

6. He appeared hardly capable of conducting a coherent conversation.
[ترجمه ترگمان]به زحمت می توانست با او صحبت کند
[ترجمه گوگل]او ظاهرا توانایی مکالمه منسجم را داشت

7. They are carrying out/conducting/doing some fascinating research into/on the language of dolphins.
[ترجمه ترگمان]آن ها انجام \/ انجام برخی تحقیقات جذاب به زبان دلفین ها را انجام می دهند \/ انجام می دهند
[ترجمه گوگل]آنها انجام / انجام / انجام برخی از تحقیقات جذاب را به / در زبان دلفین ها انجام می دهند

8. He is conducting a point-by-point rebuttal of charges from former colleagues.
[ترجمه ترگمان]او در حال انجام یک تکذیبیه مفصل در مورد اتهامات همکاران سابق خود می باشد
[ترجمه گوگل]او بازجویی از اتهامات از همکاران سابق را انجام می دهد

9. We're conducting a poll among school leavers.
[ترجمه ترگمان]ما در حال اجرای یک نظرسنجی در میان leavers های مدرسه هستیم
[ترجمه گوگل]ما یک نظرسنجی را در میان دانش آموزان مدارس انجام می دهیم

10. He has insisted on conducting his own defence.
[ترجمه ترگمان]او اصرار دارد که دفاع شخصی خود را انجام دهد
[ترجمه گوگل]او در دفاع از خود دفاع کرده است

11. Scientists are conducting an investigation into the causes of the accident.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان در حال انجام تحقیقات در مورد علل این حادثه هستند
[ترجمه گوگل]دانشمندان تحقیقات در مورد علل حادثه انجام می دهند

12. My father will be conducting the auction tomorrow.
[ترجمه ترگمان] پدرم فردا مزایده رو انجام میده
[ترجمه گوگل]پدرم حراج فردا را برگزار خواهد کرد

13. They had been conducting a casual affair for years.
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که داشتند یک کار عادی را انجام می دادند
[ترجمه گوگل]آنها سالها در حال انجام امور گاه به گاه بودند

14. The police are conducting a safety awareness programme in local schools.
[ترجمه ترگمان]پلیس در حال اجرای برنامه هشیاری در مدارس محلی است
[ترجمه گوگل]پلیس در مدارس محلی برنامه آگاهی ایمنی را اجرا می کند

15. The purpose of conducting a business is to make money.
[ترجمه ترگمان]هدف از اجرای یک کسب وکار این است که پول تهیه کنید
[ترجمه گوگل]هدف از انجام یک کسب و کار، کسب درآمد است

پیشنهاد کاربران

انجام دادن

هدایت کردن، عمل آوردن

اداره کردن

در مهندسی برق و فیزیک به معنی رسانا می باشد.


کلمات دیگر: