کلمه جو
صفحه اصلی

touches

انگلیسی به فارسی

لمس می کند، حس لامسه، لمس دست زنی، پرماس، احساس با دست، زدن، لمس کردن، دست زدن به، پرماسیدن، رسیدن به، متاثر کردن، متاثر شدن


جملات نمونه

1. his farm touches the river
حد مزرعه ی او به رودخانه می رسد.

2. a line that touches the circle
خطی که با دایره مماس است.

پیشنهاد کاربران

تماس گرفتن بادست | لمس کردن


کلمات دیگر: