مصغر تبنگو یا تبنگوی
تبنگویک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
تبنگویک. [ ت َ ب َ ی َ ] ( اِمصغر ) مصغر تبنگو یا تبنگوی :
وانگه به تبنگویکش اندر سپردْشان
ور زانکه نگنجند بدو درفشردْشان
بر پشت نهدْشان و سوی خانه بردْشان
وز پشت فروگیرد و بر هم نهد انبار.
منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 122 ). رجوع به تبنگو شود.
وانگه به تبنگویکش اندر سپردْشان
ور زانکه نگنجند بدو درفشردْشان
بر پشت نهدْشان و سوی خانه بردْشان
وز پشت فروگیرد و بر هم نهد انبار.
منوچهری ( دیوان چ دبیرسیاقی ص 122 ). رجوع به تبنگو شود.
کلمات دیگر: