(فرودگاه) برج مراقبت، برج کنترل
control tower
(فرودگاه) برج مراقبت، برج کنترل
انگلیسی به فارسی
(فرودگاه) برج مراقبت، برج کنترل
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a tower at an airport from which air traffic is directed by radio.
• supervision tower, tower from which one can observe and inspect
a control tower is a building at an airport from which people give instructions to aircraft when they are taking off or landing.
a control tower is a building at an airport from which people give instructions to aircraft when they are taking off or landing.
جملات نمونه
1. The pilot renewed contact with the control tower.
[ترجمه ترگمان]خلبان با برج کنترل تماس گرفت
[ترجمه گوگل]خلبان تماس با برج کنترل را دوباره برقرار کرد
[ترجمه گوگل]خلبان تماس با برج کنترل را دوباره برقرار کرد
2. He is still bickering with the control tower over admissible approach routes.
[ترجمه ترگمان]او هنوز با برج کنترل بر روی مسیرهای رویکرد قابل پذیرش می جنگد
[ترجمه گوگل]او هنوز هم با برج کنترل در مسیرهای قابل قبول روبرو است
[ترجمه گوگل]او هنوز هم با برج کنترل در مسیرهای قابل قبول روبرو است
3. The air - liner was calling the control tower at the airport.
[ترجمه ترگمان]The، برج کنترل را در فرودگاه صدا می زد
[ترجمه گوگل]هواپیمای هواپیما از برج کنترل در فرودگاه خواست
[ترجمه گوگل]هواپیمای هواپیما از برج کنترل در فرودگاه خواست
4. The pilot told the control tower that he'd run into technical trouble.
[ترجمه ترگمان]خلبان به برج کنترل گفت که او دچار مشکل فنی شده است
[ترجمه گوگل]خلبان به برج کنترل گفت که او به مشکلات فنی رسیده است
[ترجمه گوگل]خلبان به برج کنترل گفت که او به مشکلات فنی رسیده است
5. One 16-inch shell struck the control tower.
[ترجمه ترگمان]یک گلوله ۱۶ اینچی به برج کنترل اصابت کرد
[ترجمه گوگل]یک پوسته 16 اینچی به برج کنترل ضربه زد
[ترجمه گوگل]یک پوسته 16 اینچی به برج کنترل ضربه زد
6. A window also was blown out of the control tower.
[ترجمه ترگمان]پنجره ای هم از برج کنترل خارج شده بود
[ترجمه گوگل]پنجره نیز از برج کنترل منفجر شد
[ترجمه گوگل]پنجره نیز از برج کنترل منفجر شد
7. The control tower confirmed that the pilot was going to attempt to land and that the aircraft's undercarriage was indeed jammed.
[ترجمه ترگمان]برج کنترل تایید کرد که خلبان قصد دارد وارد زمین شود و حامل بار هواپیما در واقع فشرده شده است
[ترجمه گوگل]برج کنترل تایید کرد که خلبان قصد دارد به زمین بپیوندد و این که هواپیمای هواپیما در حقیقت مسدود شده است
[ترجمه گوگل]برج کنترل تایید کرد که خلبان قصد دارد به زمین بپیوندد و این که هواپیمای هواپیما در حقیقت مسدود شده است
8. He practiced landings on Sunday, then told the control tower that he would fly for another hour.
[ترجمه ترگمان]او در روز یکشنبه پیاده شد، سپس به برج کنترل گفت که برای یک ساعت دیگر پرواز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او روز یکشنبه فرود آمد و سپس به برج کنترل گفت که او برای ساعت دیگر پرواز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او روز یکشنبه فرود آمد و سپس به برج کنترل گفت که او برای ساعت دیگر پرواز خواهد کرد
9. Meanwhile, up in Duxford's control tower, John Allison was anxiously waiting.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، آلیسون در برج کنترل s با نگرانی منتظر بود
[ترجمه گوگل]در عین حال، در کنترل برج دوکسفورد، جان آلیسون مشتاقانه منتظر بود
[ترجمه گوگل]در عین حال، در کنترل برج دوکسفورد، جان آلیسون مشتاقانه منتظر بود
10. The control tower staff saw the aircraft making a sharp left-hand climbing turn before it disappeared into thick low cloud.
[ترجمه ترگمان]کارکنان برج کنترل متوجه شدند که هواپیما قبل از اینکه به صورت ابری غلیظ از نظر ناپدید شود، در حال بالا رفتن از سمت چپ بودند
[ترجمه گوگل]کارکنان برج کنترل، هواپیمای خود را به نوبه خود به سمت بالا کوه نوردی حرکت دادند تا قبل از اینکه به ابر کم ضخامت ناپدید شود
[ترجمه گوگل]کارکنان برج کنترل، هواپیمای خود را به نوبه خود به سمت بالا کوه نوردی حرکت دادند تا قبل از اینکه به ابر کم ضخامت ناپدید شود
11. He radioed the airport control tower to confirm that they could receive his transponder signal.
[ترجمه ترگمان]او برج کنترل فرودگاه را در نظر گرفت تا تایید کند که آن ها می توانند سیگنال فرستنده شان را دریافت کنند
[ترجمه گوگل]او از برج کنترل فرودگاه رادیو رادیو رادیو را تایید کرد تا بتواند سیگنال فرستنده خود را دریافت کند
[ترجمه گوگل]او از برج کنترل فرودگاه رادیو رادیو رادیو را تایید کرد تا بتواند سیگنال فرستنده خود را دریافت کند
12. Birkwood Lock, the first mechanized lock with control tower and traffic light gantry.
[ترجمه ترگمان]Birkwood قفل، اولین قفل مکانیزه شده با برج کنترل و نور چراغ راهنما
[ترجمه گوگل]Birkwood Lock، اولین قفل مکانیکی با برج کنترل و فرمانروای چراغ راهنمایی
[ترجمه گوگل]Birkwood Lock، اولین قفل مکانیکی با برج کنترل و فرمانروای چراغ راهنمایی
13. The quake shattered windows in the control tower at Seattle-Tacoma International Airport and forced the airport's immediate closure.
[ترجمه ترگمان]این زلزله باعث شکستن پنجره های برج کنترل در فرودگاه بین المللی تاکوما و تاکوما و بسته شدن فوری فرودگاه شد
[ترجمه گوگل]زمین لرزه در برج کنترل در فرودگاه بین المللی سیاتل تاکوما را فشرده و فورا بسته شدن فرودگاه را مجبور کرد
[ترجمه گوگل]زمین لرزه در برج کنترل در فرودگاه بین المللی سیاتل تاکوما را فشرده و فورا بسته شدن فرودگاه را مجبور کرد
14. They visited the CCT control tower after the presentation as well.
[ترجمه ترگمان]آن ها بعد از معرفی از برج کنترل CCT بازدید کردند
[ترجمه گوگل]پس از ارائه، آنها از برج کنترل CCT نیز دیدن کردند
[ترجمه گوگل]پس از ارائه، آنها از برج کنترل CCT نیز دیدن کردند
15. The pilot lost contact with the control tower.
[ترجمه ترگمان]خلبان ارتباط خود را با برج کنترل از دست داد
[ترجمه گوگل]خلبان تماس با برج کنترل را از دست داد
[ترجمه گوگل]خلبان تماس با برج کنترل را از دست داد
کلمات دیگر: