کلمه جو
صفحه اصلی

banded


بند و زنجیر، تسمه یا بند مخصوص محکم کردن، نوار، لولا، ارکستر، دسته موسیقی، اتحاد، توافق، روبان، باند یا بانداژ، نوار زخم بندی، متحد کردن، دسته کردن، نوار پیچیدن، بصورت نوار در آوردن، با نواربستن، متحد شدن باند

انگلیسی به انگلیسی

• joined together, connected, combined; characterized by strips, striped

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] نواری
[ریاضیات] نواری
[نفت] نواری

جملات نمونه

1. small groups of workers banded together
گروه های کوچکی از کارگران با هم متحد شدند.

2. the house was in red brick banded with white stone
خانه از آجر قرمز بود با نواره هایی از سنگ سفید

3. The states banded into a union.
[ترجمه ترگمان]کشورهای عضو یک اتحادیه شدند
[ترجمه گوگل]ایالات به اتحادیه پیوستند

4. We banded ourselves together and organized a committee.
[ترجمه ترگمان]ما با هم متحد شدیم و کمیته ای تشکیل دادیم
[ترجمه گوگل]ما خود را جمع کردیم و کمیته ای تشکیل دادیم

5. Women banded together to protect each other.
[ترجمه ترگمان]زنان با هم متحد شدند تا از هم محافظت کنند
[ترجمه گوگل]زنان برای محافظت از یکدیگر دور هم جمع شدند

6. The boy banded the dog's neck with a yellow string.
[ترجمه ترگمان]پسر گردن سگ را با یک نخ زرد باز کرد
[ترجمه گوگل]پسر بچه گردن سگ #39 را با یک رشته زرد بست

7. Local people have banded together to fight the company's plans.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی برای مبارزه با برنامه های شرکت با هم متحد شده اند
[ترجمه گوگل]مردم محلی برای مبارزه با برنامه های شرکت #39 متحد شده اند

8. We are banded together closely.
[ترجمه ترگمان]با هم متحد می شویم
[ترجمه گوگل]ما از نزدیک با هم جمع شده ایم

9. The white plate is banded with a blue line round the edge.
[ترجمه ترگمان]صفحه سفید با یک خط آبی دور لبه گرد می شود
[ترجمه گوگل]صفحه سفید با یک خط آبی دور لبه نوار شده است

10. Local people banded together to fight the drug dealers.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی با هم متحد شدند تا با قاچاقچیان مواد مخدر مبارزه کنند
[ترجمه گوگل]مردم محلی برای مبارزه با فروشندگان مواد مخدر متحد شدند

11. They banded with people to form a political party.
[ترجمه ترگمان]آن ها با مردم متحد می شدند تا یک حزب سیاسی تشکیل دهند
[ترجمه گوگل]آنها برای ایجاد یک حزب سیاسی با مردم متحد شدند

12. The workers banded themselves together against the low salary.
[ترجمه ترگمان]کارگران در مقابل حقوق پایین با هم متحد شدند
[ترجمه گوگل]کارگران در برابر حقوق کم خود را جمع کردند

13. The covers of that book were banded together by iron clasps.
[ترجمه ترگمان]جلد آن کتاب با together اهن متحد شده بود
[ترجمه گوگل]جلدهای آن کتاب را دسته های آهنی بهم پیوند دادند

14. The cattle banded together for protection from the wind.
[ترجمه ترگمان]The برای حفاظت از باد متحد شدند
[ترجمه گوگل]گاوها برای محافظت در برابر باد بهم پیوستند

پیشنهاد کاربران

متناهی


کلمات دیگر: