کلمه جو
صفحه اصلی

centripetal force


(فیزیک) نیروی مرکز گرا، نیروی جلب به مرکز، نیروی میانگرا، قوه مرکز جویی، قوه جاذبه مرکز

انگلیسی به فارسی

قوه‌ی‌ مرکزجویی، قوه جاذبه مرکز


نیروی مرکزی، قوه مرکز جویی، قوه جاذبه مرکز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a force that tends to pull a particle or body toward the axis around which it rotates. (Cf. centrifugal force.)

• force which pulls objects toward the center around which they are moving
centripetal force is the force that makes objects move inwards when they are spinning around something or travelling in a curve; a technical term in physics.

دیکشنری تخصصی

[شیمی] نیروى مرکز گرا، نیروى جلب به مرکز، نیروى میانگرا
[عمران و معماری] نیروی مایل به مرکز
[زمین شناسی] نیروی جذب به مرکز
[آب و خاک] نیروی مرکزگرا

جملات نمونه

1. Its role is to serve as a centripetal force against the centrifugal tendencies of the ministries.
[ترجمه ترگمان]نقش آن، خدمت به عنوان یک نیروی centripetal در برابر تمایلات گریز از مرکز وزارتخانه ها است
[ترجمه گوگل]نقش آن در خدمت به عنوان نیروی محوری در برابر گرایش های گریز از مرکز می باشد

2. The centripetal force is inversely proportional to the square of the distance from the centre.
[ترجمه ترگمان]نیروی centripetal به طور معکوس متناسب با مربع فاصله از مرکز است
[ترجمه گوگل]نیروی سانتریفیوژ inversely متناسب با مربع فاصله از مرکز است

3. Of course, the required centripetal force also decreases as we make the radius of the circle bigger.
[ترجمه ترگمان]البته نیروی centripetal مورد نیاز نیز کاهش می یابد چون ما شعاع دایره را بزرگ تر می کنیم
[ترجمه گوگل]مطمئنا، نیروی محور مرکز مورد نیاز نیز کاهش می یابد، چون شعاع دایره را بزرگتر می کنیم

4. After some treatment of centripetal force, he deduces Kepler's third law.
[ترجمه ترگمان]او پس از درمان با نیروی centripetal، قانون سوم کپلر را لغو کرد
[ترجمه گوگل]پس از تقسیم نیروی سانتریفیوژ، او قانون سوم کپلر را برمی انگیزد

5. Does centripetal force or the force of gravity bring orbiting bodies to the earth's surface?
[ترجمه ترگمان]آیا نیروی گرانش و یا نیروی گرانش زمین را به سطح زمین می رساند؟
[ترجمه گوگل]آیا نیروی سانتریفیوژ یا نیروی جاذبه زمین را به سطح زمین هدایت می کند؟

6. Centripetal force is the force needed to overcome inertia so that the car makes the corner.
[ترجمه ترگمان]نیروی centripetal نیرویی است که برای غلبه بر اینرسی لازم است به طوری که اتومبیل از پیچ عبور کند
[ترجمه گوگل]نیروی سانتریفیوژ نیروی مورد نیاز برای غلبه بر حرکت است تا ماشین گوشه ای ایجاد کند

7. Technically it is not really the boots that are providing the centripetal force.
[ترجمه ترگمان]از لحاظ فنی، این واقعا the نیست که نیروی centripetal را تامین می کند
[ترجمه گوگل]از لحاظ فنی واقعا چکمه هایی که نیروی محور مرکز را فراهم می کنند نیست

8. But a rotating craft exerts Coriolis forces, which work in a different direction from a centripetal force.
[ترجمه ترگمان]اما یک کشتی چرخان نیروی کریولیس را وارد می کند که در جهت متفاوتی از نیروی centripetal کار می کند
[ترجمه گوگل]اما یک هنرپیشه چرخشی نیروهای کریوئلیس را اعزام می کند، که از جهت نیروی محوری به جهت دیگری کار می کند

9. Momentum is mass times velocity, so both factors influence the size of centripetal force.
[ترجمه ترگمان]شتاب در حرکت شتاب جرم است، بنابراین هر دو عامل اندازه نیروی centripetal را تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه گوگل]سرعت حرکت توده ای است، بنابراین هر دو عامل بر اندازه نیروی سانتریفیوژ تاثیر می گذارند

10. At this distance the force of gravity provided by the planet is equal to the centripetal force required.
[ترجمه ترگمان]در این فاصله نیروی جاذبه تامین شده از سوی این سیاره برابر با نیروی centripetal مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]در این فاصله نیروی جاذبه ای که توسط سیاره ارائه شده برابر است با نیروی محوری که مورد نیاز است

11. However, the Wild Strawberry Movement is not damaged at all. On the contrast, this movement will gain stronger centripetal force because of this despicable midnight attack.
[ترجمه ترگمان]با این حال، جنبش Strawberry وحشی به هیچ وجه آسیب ندید در مقابل، این حرکت به دلیل این حمله نفرت انگیز، نیروی centripetal قوی تری به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]با این حال، جنبش توت فرنگی وحشی در همه آسیب دیده است در مقابل، این جنبش به دلیل این حمله نیمه شب ناپیدا به نیروی محرک قوی تبدیل خواهد شد

12. Staff management management, improve employee satisfaction, improve staff cohesion and centripetal force.
[ترجمه ترگمان]مدیریت مدیریت کارکنان، رضایت کارمندان را افزایش داده، چسبندگی کارکنان را بهبود بخشیده و نیروی centripetal را بهبود می بخشد
[ترجمه گوگل]مدیریت کارکنان مدیریت، ارتقاء رضایت کارکنان، بهبود انسجام کارکنان و نیروی محوری

13. First, from the spot market and the stock market index of the centripetal force.
[ترجمه ترگمان]اول، از بازار محلی و شاخص بازار سهام نیروی centripetal
[ترجمه گوگل]اول، از بازار نقطه و بازار سهام شاخص نیروی centripetal

14. However, the Wild Strawberry Movement is not hurt at all. On the contrast, this movement will gain stronger centripetal force because of this despicable midnight attack.
[ترجمه ترگمان]با این حال، جنبش Strawberry وحشی به هیچ وجه آسیبی ندیده است در مقابل، این حرکت به دلیل این حمله نفرت انگیز، نیروی centripetal قوی تری به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]با این حال، جنبش توت فرنگی وحشی در همه صدمه دیده است در مقابل، این جنبش به دلیل این حمله نیمه شب ناپیدا به نیروی محرک قوی تبدیل خواهد شد

پیشنهاد کاربران

centripetal force ( فیزیک )
واژه مصوب: نیروی مرکزگرا
تعریف: نیروی لازم برای نگه داشتن حرکت جسم بر روی مسیر دایره‏ای


کلمات دیگر: