پنجره ی بیرون زده از دیواره ی ساختمان، پنجره برجسته (یا جلو آمده)، پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان شاه نشین
bay window
پنجره ی بیرون زده از دیواره ی ساختمان، پنجره برجسته (یا جلو آمده)، پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان شاه نشین
انگلیسی به فارسی
پنجره جلو آمده شاهنشین ساختمان
پنجره لاغر، پنجره جلو امده شاهنشین ساختمان
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a windowed section protruding from the outer wall of a building, so as to form an alcove within.
• large rounded window that juts out from a building forming a recessed area inside (usually made with large glass panes, and often having a window seat or wide ledge on the inside of the window)
a bay window is a window that sticks out from the outside wall of a house.
a bay window is a window that sticks out from the outside wall of a house.
دیکشنری تخصصی
[عمران و معماری] پنجره پیش آمده
مترادف و متضاد
bow window
Synonyms: picture window, oriel, alcove
large stomach
Synonyms: beer belly, breadbasket, spare tire, paunch, gutbucket, middle-age spread, love handles, pot belly
جملات نمونه
1. The room had a great bay window.
[ترجمه ترگمان]اتاق پنجره بزرگی داشت
[ترجمه گوگل]اتاق پنجره ای بزرگ داشت
[ترجمه گوگل]اتاق پنجره ای بزرگ داشت
2. He stood to one side of the bay window and watched beyond the net curtains.
[ترجمه نازنین] جلوی پنجره شاه نشین ایستاد و به فرای پرده های توری نگریست
[ترجمه ترگمان]به یک طرف پنجره خلیج ایستاد و آن طرف پرده تور را تماشا کرد[ترجمه گوگل]او به سمت یک طرف پنجره ی خورشید ایستاد و از پرده های خالص تماشا کرد
3. A special feature is a cantilevered bay window which is designed to create more space and to give plenty of natural light.
[ترجمه ترگمان]یک ویژگی خاص یک پنجره bay معلق است که برای ایجاد فضای بیشتر و دادن نور طبیعی کافی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های خاص یک پنجره خم کنی است که برای ایجاد فضای بیشتر و دادن مقدار زیادی نور طبیعی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های خاص یک پنجره خم کنی است که برای ایجاد فضای بیشتر و دادن مقدار زیادی نور طبیعی طراحی شده است
4. A bay window, book case, cupboard and a settee were damaged in the fire.
[ترجمه ترگمان]یک پنجره کوچک، کیف کتاب، قفسه و یک کاناپه در آتش آسیب دیده بود
[ترجمه گوگل]پنجره ی خالی، مورد کتاب، کابینت و صندلی در آتش سوزی آسیب دیده بود
[ترجمه گوگل]پنجره ی خالی، مورد کتاب، کابینت و صندلی در آتش سوزی آسیب دیده بود
5. A gilt harp sits in the bay window of the sitting room.
[ترجمه ترگمان]یک چنگ طلایی روی پنجره اتاق نشیمن نشسته است
[ترجمه گوگل]یک تپه قهوه ای در پنجره ی اتاق نشیمن نشسته است
[ترجمه گوگل]یک تپه قهوه ای در پنجره ی اتاق نشیمن نشسته است
6. It was the only unit with a large bay window and interest came from local, regional and national businesses.
[ترجمه ترگمان]این تنها واحد با یک پنجره بزرگ بود و سود حاصل از کسب و کاره ای محلی، منطقه ای و ملی بود
[ترجمه گوگل]این تنها واحد با یک پنجره خلیج بزرگ بود و علاقه از کسب و کارهای محلی، منطقه ای و ملی به دست آمد
[ترجمه گوگل]این تنها واحد با یک پنجره خلیج بزرگ بود و علاقه از کسب و کارهای محلی، منطقه ای و ملی به دست آمد
7. A projecting bay window, supported from below with a corbel or bracket.
[ترجمه ترگمان]یک پنجره جلو جلو، که از پایین با یک corbel یا پرانتز حمایت می شود
[ترجمه گوگل]یک پنجره خلیج طراحی، از پایین به پایین با پایه یا پایه پشتیبانی می شود
[ترجمه گوگل]یک پنجره خلیج طراحی، از پایین به پایین با پایه یا پایه پشتیبانی می شود
8. Typically Bay Window is consisted of three windows joined together. The center window is usually fixed, with operating double-hung or casement windows at the sides.
[ترجمه ترگمان]معمولا پنجره بی پنجره از سه پنجره تشکیل شده که به هم متصل شده اند پنجره مرکزی معمولا ثابت است و دارای پنجره های دو آویزان یا پنجره در طرفین است
[ترجمه گوگل]به طور معمول پنجره خلیج شامل سه پنجره متحد شده است پنجره مرکز معمولا ثابت می شود، با عملیات پنجره های دو طرفه یا پنجره در دو طرف
[ترجمه گوگل]به طور معمول پنجره خلیج شامل سه پنجره متحد شده است پنجره مرکز معمولا ثابت می شود، با عملیات پنجره های دو طرفه یا پنجره در دو طرف
9. A short shapeless person led him toward a bay window glowing orange in the darkness.
[ترجمه ترگمان]یک فرد بد شکل او را به طرف پنجره خلیج در تاریکی راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]یک فرد بی شکل، او را به سوی یک پنجره خلیج در تاریکی پرتقالی پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]یک فرد بی شکل، او را به سوی یک پنجره خلیج در تاریکی پرتقالی پرتاب کرد
10. The front bay window is rotten.
[ترجمه ترگمان]پنجره جلویی پوسیده است
[ترجمه گوگل]پنجره خلیج جلو فاسد شده است
[ترجمه گوگل]پنجره خلیج جلو فاسد شده است
11. They had a drink before dinner sitting in a bay window, watching dusk creep up on Dunkery Beacon.
[ترجمه ترگمان]قبل از شام، قبل از شام، روی یک پنجره کوچک نشسته بودند و غروب را تماشا می کردند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از شام نشسته در یک پنجره خلیج نوشیدنی نوشیدند، تماشای غروب خورشید در Dunkery Beacon
[ترجمه گوگل]آنها قبل از شام نشسته در یک پنجره خلیج نوشیدنی نوشیدند، تماشای غروب خورشید در Dunkery Beacon
12. The little girls retreated to the padded bench in the bay window.
[ترجمه ترگمان]دختران کوچک در کنار پنجره روی نیمکت حصیری لم داده بودند
[ترجمه گوگل]دختران کوچک به پنجره نیمکت فرورفتگی در پنجره خلیج عقب نشینی کردند
[ترجمه گوگل]دختران کوچک به پنجره نیمکت فرورفتگی در پنجره خلیج عقب نشینی کردند
13. A withered tree protruding from the pavement cast a shadow across the bay window.
[ترجمه ترگمان]یک درخت خشکیده که از پیاده رو بیرون آمده بود سایه ای روی پنجره خلیج می انداخت
[ترجمه گوگل]یک درخت خشک شده از طرف پیاده رو، سایه ای را در پنجره پنجره باز می کند
[ترجمه گوگل]یک درخت خشک شده از طرف پیاده رو، سایه ای را در پنجره پنجره باز می کند
14. The main bedroom has balconies over the west-facing stone loggia and the bay window of the drawing-room.
[ترجمه ترگمان]اتاق خواب اصلی دارای balconies در غرب است - که روبروی loggia سنگی و پنجره جلو اتاق پذیرایی قرار دارد
[ترجمه گوگل]اتاق خواب اصلی دارای بالکنی از لبه گوری سنگی در غرب و پنجره ی اتاق نشیمن است
[ترجمه گوگل]اتاق خواب اصلی دارای بالکنی از لبه گوری سنگی در غرب و پنجره ی اتاق نشیمن است
کلمات دیگر: