کلمه جو
صفحه اصلی

chasm


معنی : وقفه، شکاف، فرق بسیار، پرتگاه عظیم
معانی دیگر : (مجازی) دوگانگی ژرف، شکاف ژرف (در سطح زمین یا یخ)، ژرفنا، ورطه، ورطه گاه، مغاک، دره ی تنگ، گدار

انگلیسی به فارسی

شکاف عمیق (در سطح زمین یا یخ)، ژرفنا، ورطه، ورطه‌گاه، مغاک، دره‌ی تنگ، گدار


(مجازی) دوگانگی ژرف


شکاف عظیم، شکاف، وقفه، فرق بسیار، پرتگاه عظیم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: chasmal (adj.)
(1) تعریف: a deep fissure or cleft in the earth's surface; gorge.
مترادف: canyon, crevasse, fissure, gorge, gulch, ravine
مشابه: breach, cleft, crevice, gulf, rift

- There was an old bridge across the chasm, but no one dared to cross it.
[ترجمه ترگمان] یک پل قدیمی روی شکاف ایجاد شده بود، اما هیچ کس جرات عبور از آن را نداشت
[ترجمه گوگل] یک پل قدیمی در فضایی وجود داشت، اما هیچ کس جرأت نمیکرد که از آن عبور کند

(2) تعریف: any gap or breach.
مترادف: breach, gap, opening, rent
مشابه: break, cleft, gulf, hole, rift, separation, space

(3) تعریف: a division or separation caused by a pronounced difference of opinion, beliefs, or the like.
مترادف: breach, gulf, rift, rupture
مشابه: conflict, disaffection, discord, falling-out, friction, rent, schism, separation

- Their intense disagreement on this issue caused a chasm between the friends.
[ترجمه ترگمان] مخالفت شدید آن ها با این مساله باعث ایجاد شکاف بین دوستان شد
[ترجمه گوگل] مخالفت شدید آنها در مورد این موضوع باعث ایجاد اختلاف بین دوستان شد

• deep fissure, abyss
a chasm is a very deep crack in rock or ice.
if there is a chasm between two things or between two groups, there is a very large difference between them.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] آبکند
[زمین شناسی] آبکند

مترادف و متضاد

وقفه (اسم)
suspension, abeyance, break, pause, interval, hiatus, standstill, cease, paralysis, stick, gap, station, timeout, caesura, chasm, jib, deadlock, desuetude

شکاف (اسم)
crack, fracture, break, hiatus, breach, cut, incision, gap, craze, chap, split, flaw, chink, slot, notch, fraction, nick, breakthrough, seam, slit, slash, chasm, chine, suture, crevice, rip, cleft, rake, hair crack, interstice, scar, stoma

فرق بسیار (اسم)
chasm

پرتگاه عظیم (اسم)
chasm

gap, abyss


Synonyms: abysm, alienation, arroyo, blank, breach, cavity, cleavage, cleft, clough, clove, crater, crevasse, fissure, flume, gorge, gulch, gulf, hiatus, hole, hollow, omission, opening, oversight, preterition, ravine, rent, rift, schism, skip, split, void, yawn


Antonyms: closure, junction, juncture


جملات نمونه

1. the vast chasm separating catholics and protestants
شکاف عظیمی که کاتولیک ها و پروتستان ها را از هم جدا می کرد.

2. Suddenly a huge chasm opened in the earth.
[ترجمه ترگمان]ناگهان یک حفره بزرگ در زمین باز شد
[ترجمه گوگل]ناگهان یک فاجعه بزرگ در زمین افتاد

3. She stood at the edge of the chasm and stared into the void.
[ترجمه ترگمان]در لبه شکاف ایستاد و به فضای خالی خیره شد
[ترجمه گوگل]او در لبه فضایی ایستاد و به خالی نگاه کرد

4. There's a chasm between rich and poor in that society.
[ترجمه ترگمان]شکافی بین غنی و فقیر در این جامعه وجود دارد
[ترجمه گوگل]بین فقیر و ثروتمند در جامعه وجود دارد

5. A huge chasm gaped before them.
[ترجمه ترگمان]شکاف عظیمی در برابرشان باز شد
[ترجمه گوگل]شکاف بزرگی پیش از آنها شکسته شد

6. The tourists luxuriated in the beauties of the chasm.
[ترجمه ترگمان]توریست ها از زیبایی های این شکاف لذت بردند
[ترجمه گوگل]گردشگران از زیباییهای فضایی لذت میبرند

7. A chasm separates my generation from my parents '.
[ترجمه ترگمان]شکافی که نسل من را از پدر و مادرم جدا می کند
[ترجمه گوگل]فساد نسل من را از پدر و مادر من جدا می کند

8. Even today there is a chasm between white and black cultures in the Deep South.
[ترجمه ترگمان]حتی امروزه شکاف بین فرهنگ های سفید و سیاه در اعماق جنوب وجود دارد
[ترجمه گوگل]حتی امروزه بین فرهنگ سفید و سیاه در جنوب غربی وجود دارد

9. Looking to her heart, she sees the chasm left by a death she narrowly escaped.
[ترجمه ترگمان]به قلبش نگاه می کند، او شکافی را می بیند که با یک مرگ فاصله دارد
[ترجمه گوگل]به دنبال قلب او، او می بیند فتق در سمت چپ توسط مرگ او به شدت فرار کرد

10. Today we halted at the grim-looking chasm which formed the entrance and watched a thundering swell drive into the cave mouth.
[ترجمه ترگمان]امروز در شکاف grim که ورودی را تشکیل داده بود توقف کردیم و با سرعتی سرسام آور به دهانه غار نگاه کردیم
[ترجمه گوگل]امروز ما در فتنه وحشتناک ظاهر شدیم که ورودی را شکل داد و به درون دهانه غار تماشا کرد

11. I felt as if I bad crossed a chasm of time and was some new breed of man.
[ترجمه ترگمان]احساس می کردم که از شکاف زمان گذشتم و از نوع جدیدی از انسان متولد شدم
[ترجمه گوگل]احساس کردم که گاهی اوقات از گذشت زمان عبور می کردم و بعضی از نژاد های جدید انسان بودم

12. Remorse about Dole, reflected in the opinion-poll chasm between him and Bill Clinton, swept the nation.
[ترجمه ترگمان]پشیمانی در حدود دول، منعکس شده در شکاف بین او و بیل کلینتون، کشور را جارو کرد
[ترجمه گوگل]تفکر در مورد Dole، که منعکس کننده بینش و افکار نظر بین او و بیل کلینتون است، کشور را در بر گرفت

13. Tony stomped past, stopped and peered into the chasm, setting up a shot.
[ترجمه ترگمان]تونی از کنار او گذشت، ایستاد و به درون شکاف نگاه کرد و یک تیر پرتاب کرد
[ترجمه گوگل]تونی گذشته ایستاد، متوقف شد و به فصح نگاه کرد و یک ضربه زد

14. Robins looked offside as he galloped into a chasm of space created by lively winger Ruel Fox.
[ترجمه ترگمان]پدر رالف در حالی که به chasm فضایی که از دوران کودکی و دوران کودکی ساخته شده بود، خیره شد
[ترجمه گوگل]رابین به بیرون نگاه کرد و او را به فضایی از فضای ایجاد شده توسط Ruel Fox پیروز شد

15. Thus there is a huge chasm between the two protagonists of this chapter.
[ترجمه ترگمان]بنابراین شکاف بزرگی بین این دو شخصیت این بخش وجود دارد
[ترجمه گوگل]بنابراین بین دو شخصیت اصلی این فصل اختلاف زیادی وجود دارد

the vast chasm separating Catholics and Protestants.

شکاف عظیمی که کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها را از هم جدا می‌کرد.


Suddenly a huge chasm opened in the earth.

ناگهان شکاف عظیمی در زمین ایجاد شد.


پیشنهاد کاربران

چاه
چشم چشمه شکاف

شکاف ؛پرتگاه

chasm ( جغرافیا )
واژه مصوب: ژرف کاف
تعریف: بازشدگی یا شکاف عمیق در پوستۀ زمین


کلمات دیگر: