1. Some alluvial deposits are a rich source of diamonds.
[ترجمه ترگمان]برخی از رسوبات alluvial یک منبع غنی از الماس هستند
[ترجمه گوگل]برخی از رسوبات آلیوژی منبع غنی الماس هستند
2. The farmers found the alluvial deposits at the mouth of the river very fertile.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان رسوبات alluvial را در دهانه رودخانه پیدا کردند که بسیار حاصلخیز بود
[ترجمه گوگل]کشاورزان رسوبات آبرفتی را در دهانه رودخانه بسیار بارور یافتند
3. Neither is to be found in alluvial sands or gravels and both have to be mined from the parent rock.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این دو نباید در alluvial یا gravels یافت شوند و هر دو باید از سنگ پدر استخراج شوند
[ترجمه گوگل]نه در شن و ماسه آبرفتی و نه در شن و ماسه وجود دارد و هر دو باید از سنگ اصلی استخراج شوند
4. There was deposition in large alluvial fans stretching out from the mountains in the south and the north-east into the flat plain.
[ترجمه ترگمان]در alluvial وسیعی که از کوه ها در جنوب و شمال شرقی به دشت هموار امتداد داشتند، رسوب داشت
[ترجمه گوگل]رسوب در طرفداران بزرگ آبرفتی که از کوه های جنوب و شمال شرق به دشت صاف گسترش می یابد، قرار دارد
5. Altdorf is sited on alluvial soil where the Schachen side valley enters the Reuss valley from the east.
[ترجمه ترگمان]Altdorf در خاک alluvial که دره پهلوی Schachen از شرق وارد دره Reuss می شود، دیده می شود
[ترجمه گوگل]Altdorf در خاک آبرفت مستقر است که در آن دره Schachen دره دره Reuss از شرق وارد می شود
6. The alluvial soil on which the city stood was frozen all year round but thawed a few feet down during the summer.
[ترجمه ترگمان]The که شهر در اطراف آن قرار داشت، سراسر سال یخ زده بود، اما در طول تابستان چند قدم پایین تر آمد
[ترجمه گوگل]خاک های آلوئه ای که در آن شهر ایستاده بود، در تمام طول سال یخ زده بود اما در طول تابستان چند فوت پایین بود
7. Geologically, this area is an alluvial fan of a giant rock slide of granitic gneisses.
[ترجمه ترگمان]Geologically، این منطقه یکی از fan slide سنگی بزرگ of gneisses است
[ترجمه گوگل]از لحاظ جغرافیایی، این ناحیه یک طرفدار آبرفت سنگ اسرار غول پیکر از گیاهان گرانیتی است
8. The alluvial tin, from the Malayan river gravels, is almost exhausted.
[ترجمه ترگمان]قلع alluvial، از رودخانه Malayan، تقریبا خسته شده است
[ترجمه گوگل]قلع آبرفتی، از سنگهای رودخانه مالایا، تقریبا خسته است
9. Peaty alluvial soils characteristically have an O horizon which usually occurs at the surface but can be interbedded with freshwater alluvial sediments.
[ترجمه ترگمان]دشت سیلابی دارای افق O است که معمولا در سطح زمین رخ می دهد اما می تواند با رسوبات آب شیرین interbedded شود
[ترجمه گوگل]خاک های آلوئه پاتی عمدتا دارای افق O است که معمولا در سطح رخ می دهد اما می تواند با رسوبات آبرفتی آب شیرین تعبیه شود
10. Saline alluvial soils have high levels of exchangeable sodium and the effects of gleying are clearly evident.
[ترجمه ترگمان]alluvial Saline سطح بالایی از سدیم exchangeable دارند و اثرات gleying به وضوح مشهود است
[ترجمه گوگل]خاک های آلوئه ای سالین دارای سطوح بالای سدیم قابل تعویض هستند و اثرات غربالگری واضح است
11. Carrying alluvial sands from the Rocky Mountains, they helped make the plains.
[ترجمه ترگمان]در حال حمل شن های alluvial از کوه های راکی، آن ها به ساختن دشت کمک کردند
[ترجمه گوگل]با انجام ماسه های آبرفتی از کوه های راکی، آنها به دشت ها کمک کردند
12. Mineral alluvial soils have an A horizon and the effects of gleying can be present.
[ترجمه ترگمان]دشت سیلابی دارای یک افق است و اثرات of می تواند وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]خاک های آبرفتی معدنی دارای یک افق افقی هستند و اثرات gleying می تواند وجود داشته باشد
13. Thus, alluvial channel flows are simultaneously sculptor and sculpture.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، جریان alluvial به طور همزمان مجسمه سازی و مجسمه سازی است
[ترجمه گوگل]بنابراین جریان کانال آبرفتی به طور همزمان مجسمه ساز و مجسمه سازی است
14. Must we really clamber up every alluvial fan, map every desert canyon, and slap a name on every dry lake and rocky outcropping?
[ترجمه ترگمان]ما واقعا باید از هر پنکه سقفی استفاده کنیم، نقشه هر کوه desert را نقشه بزنیم و به نام هر دریاچه خشک و سنگی سیلی بزنیم؟
[ترجمه گوگل]آیا ما واقعا هر طرفدار آبرفتی را می بینیم، نقشه هر کویر بیابان را می بینیم و نامی را در هر دریاچه ی خشک و غرق سنگی می بینیم؟