کلمه جو
صفحه اصلی

جدامیش

لغت نامه دهخدا

جدامیش. [ ج َ ] ( مغولی ، اِمص ) مالیدن احجار بهم برای آمدن باران و برف. نوعی سحر و جادو. رجوع به ماده بعد شود.


کلمات دیگر: