کلمه جو
صفحه اصلی

anchorage


معنی : لنگر گاه، لنگراندازی، باج لنگرگاه
معانی دیگر : کرایه ی لنگرگاه، عوارض بندر، لنگرگیری، شهر آنکورج (در جنوب ایالت آلاسکا - امریکا)

انگلیسی به فارسی

لنگرگاه، لنگراندازی، باج لنگرگاه


لنگرگاه، لنگر گاه، لنگراندازی، باج لنگرگاه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a place where vessels can anchor.
مترادف: harbor, harborage, haven, mooring, port, roadstead
مشابه: berth, dock, jetty, marina, mole, quay, seaport, wharf, wharfage

(2) تعریف: a charge for anchoring privileges.
مترادف: dockage, wharfage
مشابه: charge, fee, rent, toll

(3) تعریف: the act of anchoring or state of being anchored.
مترادف: dockage, mooring
مشابه: berthing, landing

(4) تعریف: a source or means of stability.
مترادف: haven, refuge
مشابه: foundation, mainstay, mooring, rock

• place for anchoring; act of anchoring; state of being anchored; something to which an object is fastened; something reliable
an anchorage is a place where a boat can remain stationary.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] مهاری - مهارکردن - لنگرگاه - گیره انتهایی - مهار - چنگک - گیره - مهاربندی
[زمین شناسی] لنگرگاه، تکیه گاه، لنگری
[نفت] لنگرگاه
[آب و خاک] آنکراژ

مترادف و متضاد

لنگر گاه (اسم)
dock, harbor, anchorage, grappling, haven, levee, dockage, harborage, berth, pier, port, riding

لنگراندازی (اسم)
anchorage, dockage

باج لنگرگاه (اسم)
anchorage

جملات نمونه

1. A buoy marked the entrance to the anchorage.
[ترجمه ترگمان]شناور در مدخل لنگرگاه ایستاده بود
[ترجمه گوگل]یک شناور ورودی به لنگرگاه را مشخص کرد

2. The nearest safe anchorage was in Halifax, Nova Scotia.
[ترجمه ترگمان]نزدیک ترین لنگرگاه امن در هالیفاکس، نوا اسکوشیا بود
[ترجمه گوگل]نزدیکترین ایمن نگهداری ایمن در هالیفاکس، نوا اسکوشیا بود

3. The vessel yesterday reached anchorage off Dubai.
[ترجمه ترگمان]این کشتی دیروز به لنگرگاه دبی رسید
[ترجمه گوگل]این کشتی روز گذشته به دیمن متصل شد

4. Shaaban would seek another anchorage, equally insignificant, for his cargo of cotton, wheat, and sesame.
[ترجمه ترگمان]شعبان به دنبال یک لنگرگاه دیگر، به همان اندازه ناچیز، برای بار پنبه، گندم، و کنجد بود
[ترجمه گوگل]شاوبان برای محموله پنبه، گندم و کنجد، به جای دیگری، لایحه دیگری را نیز به دنبال خواهد داشت

5. These frequently stand vacant but provide an anchorage and storage space.
[ترجمه ترگمان]این ها اغلب خالی می ایستند، اما یک لنگرگاه و فضای ذخیره سازی را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]اینها اغلب خالی هستند اما فضای مهاربندی و ذخیره سازی را فراهم می کنند

6. Anchorage is lower in friable or sandy soils and following rain.
[ترجمه ترگمان]Anchorage در زمین های شنی یا ماسه ای و زیر باران کم تر است
[ترجمه گوگل]لنگرگاه پایین تر در خاک های شسته و شنی و پس از باران است

7. Lying in the anchorage were two light cruisers, a number of destroyers, and about ten cargo ships.
[ترجمه ترگمان]دروغ گفتن در لنگرگاه دو cruisers سبک، تعدادی of و حدود ده کشتی باری بود
[ترجمه گوگل]دروغ گفتن در لنگرگاه دو کروزر سبک، تعدادی از ناوشکن و حدود ده کشتی محموله بود

8. But despite the general quiet of the anchorage, one felt the excitement permeating the entire fleet.
[ترجمه ترگمان]اما با وجود سکوت عمومی لنگرگاه، یکی احساس می کرد که هیجان کل ناوگان را فرا می گیرد
[ترجمه گوگل]اما با وجود آرامش عمیق لنگرگاه، یکی از احساسات هیجان را نفوذ کل ناوگان

9. There was a deepwater anchorage a few miles downstream, in an inlet of Bridgemarsh Island.
[ترجمه ترگمان]در حدود چند مایل در پایین دست، در ورودی جزیره Bridgemarsh وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک لنگرگاه عمیق دریا چند مایل پایین دست، در ورودی جزیره Bridgemarsh وجود دارد

10. High seed rates cause a dramatic reduction in anchorage strength because the spread of the structural roots is restricted.
[ترجمه ترگمان]نرخ های بالای بذر باعث کاهش چشمگیر قدرت لنگرگاه می شوند زیرا گسترش ریشه های ساختاری محدود شده است
[ترجمه گوگل]نرخ بذر بالا سبب کاهش قابل توجهی در استحکام لنگرگاه می شود زیرا گسترش ریشه های ساختاری محدود شده است

11. Seatbelt anchorage points are integral with the seats, with the upper mounting points adjustable to six different positions.
[ترجمه ترگمان]نقاط لنگرگاه seatbelt انتگرال با صندلی ها هستند، با نقاط سوار بالا قابل تنظیم برای شش موقعیت مختلف
[ترجمه گوگل]نقاط لنگر مفاصل ساق پا با صندلی ها یکپارچه می باشند، و نقاط نصب فوقانی قابل تنظیم به شش موقعیت متفاوت می باشند

12. Anchorage strength is affected by the root plate spread, root depth, and the soil type and structure.
[ترجمه شهره] استحکام تکیه گاه تأثیر پذیرفته است از گسترش ریشه، عمق ریشه نوع خاک و ساختار آن
[ترجمه ترگمان]قدرت Anchorage تحت تاثیر صفحه ریشه، عمق ریشه و نوع خاک و ساختار آن قرار دارد
[ترجمه گوگل]استحکام لنگرگاه توسط گسترش ریشه، عمق ریشه، و نوع خاک و ساختار خاک تاثیر می گذارد

13. Everything would have to be unloaded at anchorage on to mexeflote rafts and then brought ashore.
[ترجمه ترگمان]همه چیز را در لنگرگاه به آب mexeflote و سپس به ساحل می آوردند
[ترجمه گوگل]همه چیز را باید در لنگرگاه به مفتخوارهای مکسفلوت تخلیه کرده و سپس به ساحل برسد

14. They left Anchorage at nine for the forty-mile run to Matanuska.
[ترجمه ترگمان]آن ها Anchorage را در ساعت نه به مقصد forty ترک کردند
[ترجمه گوگل]آنها Anchorage را در 9 به مدت 40 دقیقه به Matanuska ترک کردند

پیشنهاد کاربران

در زبان تخصصی مثلا زیست شناسی به جایی میگن که بر روی چیزی سوار باشد
مثل قسمتی که برای مثال دی ان ا پلیمراز بهش میچسبه ( سوار میشود ) برای شروع همانند سازی

بندر

مهاربند هم معنی میده ( مهار یا گیره انتهایی )

anchorage ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: پابرجایی
تعریف: قرار گرفتن گیاه در خاک به گونه ای که بتواند در برابر عواملی مانند باد مقاومت کند


کلمات دیگر: