کلمه جو
صفحه اصلی

cavernous


معنی : غارمانند، غاردار
معانی دیگر : پر از غار و دخمه، اشکفت سار، مغاکی، اشکفت سان، توخالی و ژرف، حفره حفره، سوراخ سوراخ

انگلیسی به فارسی

غارمانند، غاردار


cavernous، غارمانند، غاردار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: cavernously (adv.)
(1) تعریف: containing a number of caverns.
مشابه: honeycombed

(2) تعریف: resembling or suggesting a cavern in shape, size, or depth.
مترادف: deep, hollow, subterranean, sunken
مشابه: abysmal, empty, gaping, vast, yawning

- deep-set, cavernous eyes
[ترجمه ترگمان] چشم های غار مانند
[ترجمه گوگل] عمیق، چشمان نازک
- a deep-sounding, cavernous voice
[ترجمه ترگمان] صدای عمیق و غار مانندی به گوش رسید
[ترجمه گوگل] صدای عمیق صدا و صدای غم انگیز

• hollow, sunken, deep-set, yawning
a cavernous building is very large inside.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] غاری - حفره ای - کاواکی
[زمین شناسی] حفره ای، غاری

مترادف و متضاد

غارمانند (صفت)
cavernous

غاردار (صفت)
cavernous

hollow and large


Synonyms: alveolate, broad, chambered, chasmal, commodious, concave, curved inward, deep, deep-set, echoing, gaping, huge, resonant, reverberant, roomy, sepulchral, socketed, spacious, sunken, vast, wide, yawning


Antonyms: filled


جملات نمونه

1. cavernous cheeks
گونه های گود افتاده

2. a cavernous limestone area
یک ناحیه ی پر از غار و متشکل از سنگ آهک

3. he had a cavernous voice
آن مرد صدایی عمیق و پرطنین داشت.

4. the hallways of the prison were cold and cavernous
راهروهای زندان سرد و غار مانند بود.

5. The work space is a bare and cavernous warehouse.
[ترجمه ترگمان]فضای کار یک انبار لخت و غار مانند است
[ترجمه گوگل]فضای کاری یک انبار خزنده و حفره ای است

6. She managed to find a taxi in the cavernous gloom of the station.
[ترجمه ترگمان]او توانست تاکسی را در تاریکی غار مانند ایستگاه پیدا کند
[ترجمه گوگل]او موفق به پیدا کردن یک تاکسی در تاریکی غول پیکر ایستگاه

7. The steam rose from the cavernous sink and the furniture loomed at us like shapes in a jungle night.
[ترجمه ترگمان]بخار از سینک غار مانند بلند شد و مبل ها مثل اشکال در یک شب جنگلی در ما نمودار شدند
[ترجمه گوگل]بخار از غرق غوطه ور شد و مبلمان ما را مثل شکل در شب یک جنگل گره زد

8. In the cavernous opening where the rails braided into two lines, the outer dark was spotlit.
[ترجمه ترگمان]در فضای غار مانندی که ریل ها در دو ردیف چیده شده بودند، تاریکی بیرونی در فضا پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]در باز افتادن حفره ای که ریل ها به دو خط گذاشته شده بود، تیره بیرونی محل روشنایی بود

9. The Ballet and the cavernous, gilt-trimmed Wang are locked in symbiotic, occasionally contentious embrace.
[ترجمه ترگمان]باله و سالن غار مانند، وانگ به شکل طلا بسته شده اند و گاهی در آغوش گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]باله و وانگ، سر و گردن، زنگ زده، در آغوش همبستگی، گاهی اوقات متضاد قفل می شوند

10. If later generation was significant, the cavernous conditions in parts of the Carboniferous Limestone could provide remarkable reservoirs.
[ترجمه ترگمان]اگر تولید بعدی قابل توجه بود، شرایط غار مانند در بخش هایی از سنگ آهک Carboniferous می تواند ذخایر قابل توجهی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]اگر بعدا نسل مهم بود، شرایط حفره ای در قسمت های سنگ آهک کربنیک ممکن است مخازن قابل توجهی ایجاد کند

11. Cavernous, gilded, former ballroom of the Great Eastern hotel, adorned with nudes and chandeliers.
[ترجمه ترگمان]Cavernous، طلاکاری شده، تالار سابق هتل بزرگ شرقی، که با پیکره ای برهنه و شمعدان های آویخته آراسته شده بود
[ترجمه گوگل]غواصی، گلدوزی، سالن کناری سابق هتل بزرگ شرقی، تزئینات و لوسترها

12. There were two cavernous nostrils and Nuadu realised that this was the reason for the hissing whispering voice.
[ترجمه ترگمان]دو منخرین غار مانند وجود داشت که حاکی از این بود که این دلیل صدای هیس هیس هیس است
[ترجمه گوگل]دو سوراخ سوراخ بینی وجود داشت و نوادو متوجه شد که این باعث دلتنگ صدای زمزمه شد

13. Its cavernous classrooms became silent in 1977 when the school closed.
[ترجمه ترگمان]کلاس غار مانند در سال ۱۹۷۷ زمانی ساکت شد که مدرسه بسته شد
[ترجمه گوگل]در سال 1977، زمانی که مدرسه بسته شد، کلاس های آموزشی آن در سال 1977 ساکت شد

14. The cavernous rumblings did not continue long; perhaps a score of riders, no more.
[ترجمه ترگمان]صدای rumblings غار زیاد ادامه پیدا نکرد؛ شاید چند نفر از سواران دیگر، نه بیشتر
[ترجمه گوگل]خرگوش های غول پیکر طولانی ادامه یافت؛ شاید یک امتیاز از سواران، نه بیشتر

a cavernous limestone area

یک ناحیه‌ی پر از غار و متشکل از سنگ آهک


He had a cavernous voice.

آن مرد صدایی عمیق و پرطنین داشت.


The hallways of the prison were cold and cavernous.

راهروهای زندان سرد و غار مانند بود.


cavernous cheeks

گونه‌های گود افتاده


پیشنهاد کاربران

سینوسی در مغز

cavernous ( علوم پایۀ پزشکی )
واژه مصوب: غاری
تعریف: 1. دارای غار یا حفره های توخالی؛ مربوط به غار 2. ویژگی صدای برآمده از حفرات مرتعش غاری شکل

غاری

مثال :
cavernous sinus : سینوس غاری


کلمات دیگر: