کلمه جو
صفحه اصلی

amortization


معنی : استهلاک
معانی دیگر : (سرمایه و ماشین آلات و غیره) استهلاک، پولی که بابت استهلاک منظور می شود، قسط استهلاک، استهلاک سرمایه و غیره

انگلیسی به فارسی

استهلاک (سرمایه و غیره)


انگلیسی به انگلیسی

• depreciation; decrease; gradual payment of debt

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] استهلاک دارائی نامشهود
[عمران و معماری] مستهلک کردن
[نساجی] استهلاک
[ریاضیات] استهلاک، استهلاک بدهی، استهلاک سرمایه، استهلاک تدریجی

مترادف و متضاد

استهلاک (اسم)
depreciation, amortization, sublation

جملات نمونه

1. amortization schedule
جدول استهلاک

2. the joker is the cost of machinery amortization
مشکل پیش بینی نشده،هزینه ی استهلاک ماشین آلات است.

3. The usual accounting entry for amortization consists of a debit to Amortization Expense and a credit to the intangible asset account.
[ترجمه ترگمان]ورودی حسابداری معمول برای amortization شامل یک بدهکاری به هزینه Amortization و اعتبار حساب دارایی نامشهود است
[ترجمه گوگل]ورودی حسابداری معمول برای استهلاک شامل بدهی به هزینه خسارت و اعتبار به حساب دارایی نامشهود است

4. Should the investor impute a $per share amortization charge annually ($80 divided by 40 years) to calculate"true" earnings per share?
[ترجمه ترگمان]آیا سرمایه گذار هر سهم هر سهم را سالانه (۸۰ تقسیم بر ۴۰ سال)نسبت به محاسبه درآمد \"حقیقی\" نسبت به هر سهم نسبت می دهد؟
[ترجمه گوگل]آیا سرمایه گذار برای هر ساله (80 دلار تقسیم به 40 سال) یک سود در هر سهم را برای محاسبه درآمد واقعی 'برای هر سهم' بدهد؟

5. Because the amortization of organization costs usually is immaterial in dollar amount, th is convenient treatment is justified by the accounting principle of materiality.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که the هزینه های سازمان معمولا در مقدار دلار بی اهمیت است، درمان مناسب با اصل حسابداری مادیت، توجیه می شود
[ترجمه گوگل]از آنجا که استهلاک هزینه های سازمان معمولا در مقدار دلار غیرممکن است، درمان مناسب با اصل حسابداری مادی بودن توجیه می شود

6. The straight-line amortization of the unrecognized APBO at the time FASB Statement No. 106 is adopted.
[ترجمه ترگمان]The خط مستقیم the ناشناخته در زمان بیانیه شماره ۱۰۶ به تصویب رسید
[ترجمه گوگل]استهلاک مستقیم APBO نامعلوم در زمان اعلامیه FASB شماره 106 تصویب می شود

7. The amortization of self-produced goodwill should be reevaluated year after year.
[ترجمه ترگمان]amortization حسن نیت تولید شده باید سال به سال reevaluated شود
[ترجمه گوگل]هزینۀ هزینۀ تولیدی خود را باید سال به سال تجدید ارزیابی کرد

8. Systematic amortization method is the most widely used one.
[ترجمه ترگمان]روش اصولی (اصولی)رایج ترین روش مورد استفاده است
[ترجمه گوگل]روش استهلاک آماری است که به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد

9. However, instead of increasing interest expense, amortization of premium decreases interest expense .
[ترجمه ترگمان]با این حال، به جای افزایش هزینه بهره، کاهش هزینه حق بیمه کاهش هزینه را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، به جای افزایش هزینه های بهره، استهلاک حق بیمه هزینه های بهره را کاهش می دهد

10. Any write-offs or amortization of noncurrent items deducted on the income statement must be added back to net income.
[ترجمه ترگمان]هر گونه نوشتن یا amortization از موارد noncurrent که در اظهارنامه درآمد کسر می شود باید به درآمد خالص افزوده شود
[ترجمه گوگل]هرگونه خسارت یا استهلاک اقلام غیرقابل کسر که در صورت حساب کسری کسر شده است باید به درآمد خالص اضافه شود

11. Straight - line amortization allocates an equal amount of premium or discount to each interest period.
[ترجمه ترگمان]amortization خط مستقیم مقدار برابر حق بیمه یا تخفیف را به هر دوره بهره اختصاص می دهد
[ترجمه گوگل]استهلاک مستقیم مستقیم یک مقدار برابر با حق بیمه یا تخفیف برای هر دوره بهره می دهد

12. The term "depreciation" refers to the systematic amortization of the depreciable amount through a definite method during the useful life of the fixed asset.
[ترجمه ترگمان]عبارت \"استهلاک\" به the سیستماتیک از مقدار depreciable از طریق روشی مشخص در طول عمر مفید دارایی ثابت اشاره دارد
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'استهلاک' اشاره به استهلاک سیستماتیک از میزان تخفیف از طریق یک روش مشخص در طول عمر مفید دارایی ثابت است

13. There is no restriction on payment of amortization of loans or depreciation of direct investments.
[ترجمه ترگمان]هیچ محدودیتی در پرداخت of وام ها یا استهلاک سرمایه های مستقیم وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ محدودیتی در پرداخت آماری از وام و یا استهلاک سرمایه گذاری مستقیم وجود ندارد

14. The amortization period for intangible assets assigned or invested by Dalian industrial enterprises can be reduced by not more than 40% based on current period of amortization.
[ترجمه ترگمان]دوره amortization برای دارایی های نامشهود که توسط شرکت های صنعتی دالیان در نظر گرفته شده اند را می توان بیش از ۴۰ % براساس دوره کنونی of کاهش داد
[ترجمه گوگل]دوره خسارت برای دارایی های نامشهود که توسط شرکت های صنعتی دالیان تعیین شده یا سرمایه گذاری می شود می تواند به میزان بیش از 40 درصد بر اساس دوره فعلی استهلاک کاهش یابد

amortization schedule

جدول استهلاک


پیشنهاد کاربران

استهلاک

مستهلک سازی ( مثل دوره مستهلک سازی ( Amortization period )

استهلاک دارایی های نامشهود

کاهش تدریجی دین


کلمات دیگر: