وانمود، تظاهر، افسانه، قصه، متظاهر، ساختگی
make believe
وانمود، تظاهر، افسانه، قصه، متظاهر، ساختگی
انگلیسی به فارسی
وانمود، تظاهر، افسانه، قصه، متظاهر، ساختگی
باور کن
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: invention; pretending.
• مترادف: playacting, pretending, pretense
• مشابه: daydream, fancy, fantasy, fiction, imagination, invention, whim, whimsy
• مترادف: playacting, pretending, pretense
• مشابه: daydream, fancy, fantasy, fiction, imagination, invention, whim, whimsy
- the childhood land of make-believe
[ترجمه محمد] سرزمین خیالبافی کودکانه
[ترجمه ترگمان] سرزمین کودکی که به آن ایمان داشته باشد[ترجمه گوگل] سرزمین دوران کودکی از اعتقاد
صفت ( adjective )
• : تعریف: pretended; imaginary.
• مترادف: fantasized, fictitious, imaginary
• مشابه: created, fantastic, illusory, imaginative, mythical, unreal
• مترادف: fantasized, fictitious, imaginary
• مشابه: created, fantastic, illusory, imaginative, mythical, unreal
- My son has a make-believe friend.
[ترجمه زهرا] پسر من یک دوست ساختگی ( خیالی ) دارد.
[ترجمه ترگمان] پسرم یک دوست قابل اعتماد دارد[ترجمه گوگل] پسر من یک دوست واقعی دارد
عبارت ( phrase )
• : تعریف: to pretend or imagine.
• مترادف: playact, pretend
• مشابه: fool, imagine, play
• مترادف: playact, pretend
• مشابه: fool, imagine, play
- The children are making believe that they're cowboys riding horses.
[ترجمه ترگمان] بچه ها دارن فکر می کنن که دارن اسب سواری می کنن
[ترجمه گوگل] بچه ها معتقدند که آنها کابوی سوار اسب هستند
[ترجمه گوگل] بچه ها معتقدند که آنها کابوی سوار اسب هستند
• pretend; imaginary; use the imagination
you refer to someone's behaviour as make-believe when they pretend that things are better or more exciting than they really are.
you refer to someone's behaviour as make-believe when they pretend that things are better or more exciting than they really are.
مترادف و متضاد
make a show of
Synonyms: act as if, act as though, bluff, counterfeit, enact, fake, fantasize, feign, fool, imagine, let on like, make as if, play, play the part, play-act, playact, pretend, pretend, dream, simulate
Antonyms: live reality
جملات نمونه
1. make-believe friendship
دوستی دروغی
2. the make-believe world of the theater
دنیای ساختگی تئاتر
3. Sometimes when children play, they make believe they are grow - ups.
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات وقتی بچه ها بازی می کنند، آن ها باور می کنند که بزرگ می شوند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات وقتی کودکان بازی می کنند، اعتقاد دارند که آنها رشد می کنند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات وقتی کودکان بازی می کنند، اعتقاد دارند که آنها رشد می کنند
4. I tried to make believe she was happy, but knew deep down it wasn't true.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم مطمئن شوم که او خوشحال است، اما عمیقا می دانست که این حقیقت ندارد
[ترجمه گوگل]من سعی کردم باور کنم که او خوشحال بود، اما می دانست که عمق آن درست نیست
[ترجمه گوگل]من سعی کردم باور کنم که او خوشحال بود، اما می دانست که عمق آن درست نیست
5. Let's make believe we're pirates.
[ترجمه ترگمان]بیا فرض کنیم که ما دزد دریایی هستیم
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم ما دزدان دریایی هستیم
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم ما دزدان دریایی هستیم
6. Make believe dinner is being cooked by a group of under 5 children in the playhouse.
[ترجمه ترگمان]تصور کنید که شام توسط گروهی از ۵ کودک زیر ۵ کودک در the پخته می شود
[ترجمه گوگل]باور کنید شام توسط گروهی از کودکان زیر 5 سال در خانه بازی می شود
[ترجمه گوگل]باور کنید شام توسط گروهی از کودکان زیر 5 سال در خانه بازی می شود
7. Or l would make believe he owed me money.
[ترجمه ترگمان]یا من فکر می کنم که اون به من پول بدهکار بود
[ترجمه گوگل]یا به اعتقاد من پول من را بدهکار است
[ترجمه گوگل]یا به اعتقاد من پول من را بدهکار است
8. I don't have time for make believe.
[ترجمه ترگمان]من وقت ندارم که باور کنم
[ترجمه گوگل]من وقت ندارم که باور کنم
[ترجمه گوگل]من وقت ندارم که باور کنم
9. Bll day long he waited for make believe letter to arrive from a fictitious attorney.
[ترجمه ترگمان]یک روز تمام منتظر ماند تا نامه ای را که از یک وکیل جعلی می رسید باور کند
[ترجمه گوگل]روزی که او منتظر رسیدن نامه ای از طرف وکیل فریبنده بود
[ترجمه گوگل]روزی که او منتظر رسیدن نامه ای از طرف وکیل فریبنده بود
10. Let's make believe that we're Red Indians.
[ترجمه ترگمان]بیایید مطمئن شویم که ما سرخ سرخ هستیم
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم که ما سرخپوستان سرخ هستیم
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم که ما سرخپوستان سرخ هستیم
11. Let's make believe we are doctors.
[ترجمه ترگمان]بیایید باور کنیم که ما پزشک هستیم
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم ما پزشک هستیم
[ترجمه گوگل]بیایید باور کنیم ما پزشک هستیم
12. She make believe not to hear me.
[ترجمه ترگمان]اون باور می کنه که صدای من رو نمیشنوه
[ترجمه گوگل]او باور دارد که من را بشنود
[ترجمه گوگل]او باور دارد که من را بشنود
13. Right, kids. We don't have any proper cowboy hats so you'll have to make believe.
[ترجمه ترگمان]درسته بچه ها ما کلاه کابویی نداریم، پس باید باور کنی
[ترجمه گوگل]راستش بچه ها ما کلاه های گاوچران مناسب نداریم، بنابراین باید اعتقاد داشته باشید
[ترجمه گوگل]راستش بچه ها ما کلاه های گاوچران مناسب نداریم، بنابراین باید اعتقاد داشته باشید
14. You seem to think that it's all a game, a make believe.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که شما فکر می کنید که این یک بازی است، به نظر می رسد که این یک بازی است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد فکر کنید که این یک بازی است، باور کنید
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد فکر کنید که این یک بازی است، باور کنید
15. For two hours, they're packed together as the Hercules fly low above the make believe battle zone.
[ترجمه ترگمان]به مدت دو ساعت، آن ها با هم جمع شدند و هرکول با سرعت بالاتر از منطقه درگیری پرواز می کند
[ترجمه گوگل]به مدت دو ساعت، آنها با هم بسته بندی می شوند، همانطور که هرکول پرواز می کند پایین تر از منطقه جنگ عجیب و غریب
[ترجمه گوگل]به مدت دو ساعت، آنها با هم بسته بندی می شوند، همانطور که هرکول پرواز می کند پایین تر از منطقه جنگ عجیب و غریب
پیشنهاد کاربران
غیر واقعی به نظر من
تخیلی
تخیلی چیزی که واقیت ندارد
خواب خوش - خیال ساختگی
کلمات دیگر: