کلمه جو
صفحه اصلی

monotonic


معنی : یک نواخت
معانی دیگر : یکنواخت

انگلیسی به فارسی

یکنواخت


یکنواخت، یک نواخت


انگلیسی به انگلیسی

• unchanging, repetitious; boring, tedious

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] یکنوا
[ریاضیات] یکنوا

مترادف و متضاد

یک نواخت (صفت)
level, singsong, same, uniform, unisonant, unisonous, monotonous, invariable, steady, monotone, monotonic

جملات نمونه

1. Monotonic search is usually efficient in space, because the searcher does not have to construct each state's representation from scratch.
[ترجمه ترگمان]جستجوی monotonic معمولا در فضا کارآمد است، چون the مجبور نیست که نمایش هر ایالت را از صفر بسازد
[ترجمه گوگل]جستجوی مونوتونیک معمولا در فضا کارآمد است، زیرا جستجوگر مجبور نیست که نمایندگی هر ایالت را از ابتدا بسازد

2. Curves which are monotonic and contain only one bend can be thought of as one of the four quadrants of a circle.
[ترجمه ترگمان]تنظیماتی که یکنواخت هستند و فقط شامل یک خم هستند را می توان به عنوان یکی از چهار ربع دایره در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]منحنی هایی که یکنواخت هستند و شامل تنها یک خم است، می تواند به عنوان یکی از چهار محور دایره ای در نظر گرفته شود

3. Rule II Every bounded monotonic sequence has limit.
[ترجمه ترگمان]قاعده ۲ هر دنباله یکنواخت محدود حد دارد
[ترجمه گوگل]Rule II هر دنباله ی مونوتونی محدود شده محدود است

4. The variation of minute bubbles is monotonic, whereas there is peak for the case of phase splitting drop.
[ترجمه ترگمان]تغییر حباب ها در دقیقه یکنواخت است در حالی که در حالت افت فاز پیک وجود دارد
[ترجمه گوگل]تغییرات حباب های مینوتنیک، در حالی که برای شکاف فشاری فاز وجود دارد

5. Deadline monotonic ordered saturated assignment is proved to have the least priority levels, which is much quicker than those tradional priority assignment algorithms.
[ترجمه ترگمان]آخرین مهلت یکنواخت به این تکلیف اشباع شده نیز نشان داده می شود که دارای کم ترین سطح اولویت است، که بسیار سریع تر از الگوریتم تخصیص اولویت tradional است
[ترجمه گوگل]حداقل مأموریت اشباع مونیتونی ماتریال است که دارای حداقل سطوح اولویت است که بسیار سریعتر از الگوریتم های اختصاصی تخصیص اولویت است

6. The rate monotonic priority scheduling scheme has the advantage of simple implementation.
[ترجمه ترگمان]نرخ توزیع اولویت یکنواخت، مزیت اجرای ساده را دارد
[ترجمه گوگل]طرح برنامه ریزی اولویت یکنواختی دارای مزیت اجرای ساده است

7. Then the different damped oscillation curves and over-damped monotonic decay curves can be obtained for various diameter and length of the pressured tube and various volume of the chamber.
[ترجمه ترگمان]سپس منحنی های مختلف نوسانات خاموش و خاموشی یکنواخت و یکنواخت را می توان برای قطر و طول لوله فشار و حجم زیادی از محفظه به دست آورد
[ترجمه گوگل]سپس منحنی های نوسان متفاوتی متفاوت و منحنی های فروپاشی مونوتونی بیش از حد کاهش می یابد برای قطر و طول لوله های تحت فشار و حجم های مختلف اتاق

8. Experimental results indicated that there is a monotonic relationship between the hardness of ferro magnetic materials and Barkhausen Noise strength, MP.
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان داد که یک رابطه یکنواخت بین سختی مواد مغناطیسی ferro و مقاومت نویز Barkhausen وجود دارد
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان داد که بین سختی مواد فلزی مغناطیسی و قدرت نویز بارخاکسن، MP رابطه یکنوتونی وجود دارد

9. The representative voltage scaling DAC have the monotonic property of output.
[ترجمه ترگمان]مقیاس بندی ولتاژ نماینده دارای ویژگی یکنواخت خروجی است
[ترجمه گوگل]DAC مقیاس ولتاژ نماینده دارایی یکنواخت خروجی است

10. Makes a technological analysis of the non - monotonic roller part in numerical controlled processing.
[ترجمه ترگمان]یک تحلیل تکنولوژیکی از بخش roller غیر یکنواخت در پردازش تحت کنترل عددی ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تکنولوژیکی بخشی غلتکی غیر مونوتونی را در پردازش کنترل عددی انجام می دهد

11. The monotonic shear testing of two-story model reinforced masonry shear wall in different compressive force was performed.
[ترجمه ترگمان]تست برش یکنواخت دو طبقه برای ساخت دیوار برشی بتن مسلح در نیروی فشاری مختلف انجام شد
[ترجمه گوگل]تست برش یکنواختی دیوار برشی مورد استفاده در مدل دو طبقه تقویت شده در نیروی فشاری مختلف انجام شد

12. Creep tests were performed several times during monotonic primary loading, unloading and reloading.
[ترجمه ترگمان]آزمون های خزش چندین بار در طول بارگیری اولیه، تخلیه و بارگذاری مجدد انجام شد
[ترجمه گوگل]تستهای خزش در بارگیری اولیه، تخلیه و بارگیری مجدد چند بار انجام شد

13. This is called the monotonic property of entailment.
[ترجمه ترگمان]این یک ویژگی یکنواخت of نامیده می شود
[ترجمه گوگل]این ویژگی مونوتونیک مشتمل است

14. The paper gives the definitions of monotonic function, bounded variation function and absolute continuous function, and discusses the relationship of the three.
[ترجمه ترگمان]این مقاله تعاریف یک تابع یکنواخت، تابع تغییرات محدود و تابع پیوسته مطلق را ارایه می دهد و رابطه بین این سه را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله تعاریف تابع مونوتونی، تابع تنوع محدود و عملکرد مستمر ثابت را ارائه می دهد و رابطه ی سه را مورد بحث قرار می دهد

15. The answer to the previous question implies that both curves are indeed monotonic.
[ترجمه ترگمان]پاسخ به سوال قبلی نشان می دهد که هر دوی این منحنی ها در واقع یکنواخت هستند
[ترجمه گوگل]پاسخ به سوال قبلی نشان می دهد که هر دو منحنی واقعا یکسان هستند

پیشنهاد کاربران

یکنواخت
ثابت

یک روند


کلمات دیگر: