کلمه جو
صفحه اصلی

knuckles

انگلیسی به انگلیسی

• small metallic weapon that is worn over the knuckles on the back of the hand; knuckle duster, brass knuckles

جملات نمونه

1. the old woman's knuckles were swollen and white
بند انگشتان پیرزن بادکرده و سفید بود.

2. to crack one's knuckles
بند انگشتان خود را شکستن (به صدا درآوردن)

3. get a rap on (or over) the knuckles
(خودمانی) مورد نکوهش یا گوشمالی قرار دادن

4. Her knuckles whitened as she gripped the gun.
[ترجمه ترگمان]همان طور که تفنگش را گرفته بود، knuckles سفید شده بود
[ترجمه گوگل]اسلحه های او را سفید کرد

5. She often cracks her knuckles when she's speaking - it's one of her little idiosyncrasies.
[ترجمه ترگمان]اغلب وقتی صحبت می کند بنده ای انگشتانش را از هم جدا می کند - این یکی از idiosyncrasies her است
[ترجمه گوگل]او اغلب هنگامی که صحبت می کند دست و پا خود را می شکند - این یکی از خصوصیات کمی است

6. He rubbed his hands together, cracking his knuckles as he tried to control his anger.
[ترجمه ترگمان]دستانش را به هم مالید و انگشتانش را به هم مالید و سعی کرد عصبانیتش را کنترل کند
[ترجمه گوگل]او دستش را مالش کرد و تلاش کرد تا خشم خود را کنترل کند

7. His fists clenched slowly until his knuckles were white.
[ترجمه ترگمان]دست هایش به آرامی مشت شده بود تا اینکه بند انگشتانش سفید شد
[ترجمه گوگل]مشت های او به آرامی کم کم می کردند تا کمربندهای او سفید باشند

8. We got a rap over the knuckles for being late.
[ترجمه ترگمان]برای دیر کردن پنجه بوکس داریم
[ترجمه گوگل]برای دیر شدن ما یک رپ را بر روی همسران گذاشتیم

9. The girl tapped the door with her knuckles.
[ترجمه ترگمان]دختر با پنجه بوکس به در ضربه زد
[ترجمه گوگل]دختر با دست و پا زدن به درب خود را به دست آورد

10. Her thin hands were twisted by swollen knuckles.
[ترجمه ترگمان]دست های لاغرش با انگشت های ورم کرده اش پیچیده شده بود
[ترجمه گوگل]دست های نازک او توسط ناخن های متورم پیچ خورده بود

11. The remark earned him a rap on the knuckles.
[ترجمه ترگمان]این حرف او را به صورت knuckles درآورد
[ترجمه گوگل]این سخنرانی او را بر روی همسرش به دست آورد

12. I got a rap on the knuckles for not finishing my essay on time.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه مقاله م رو تموم نکردم یه ضربه به بند انگشت هات زدم
[ترجمه گوگل]برای پایان دادن به مقاله در زمان، رپ را در دست گرفتم

13. The company was rapped over the knuckles for broadcasting the interview.
[ترجمه ترگمان]دسته بند انگشتانش را برای پخش کردن مصاحبه روی پنجه بوکس به صدا در آورده بود
[ترجمه گوگل]این شرکت برای انتقال مصاحبه از طریق کمربند مورد استفاده قرار گرفت

14. The Assistant Manager was rapped over the knuckles for criticizing the company in the press.
[ترجمه ترگمان]معاون مدیر به خاطر انتقاد از شرکت در مطبوعات به شدت ضربه زد
[ترجمه گوگل]دستیار مدیر برای انتقاد از شرکت در مطبوعات دستگیر شد

15. He had his knuckles rapped sharply for meddling in foreign policy.
[ترجمه ترگمان]پنجه بوکس به شدت برای دخالت در سیاست خارجی به صدا در آمد
[ترجمه گوگل]او دستان خود را به شدت به خاطر دخالت در سیاست خارجی متهم کرد

پیشنهاد کاربران

بند انگشتان


کلمات دیگر: