کلمه جو
صفحه اصلی

checkbook


معنی : خود اموز، دفترچه چک
معانی دیگر : دفترچه ی چک (بانکی)، دسته چک، دفترچه چک بانک، کتابچه ثبت ارقام یاموادرسیدگی شده

انگلیسی به فارسی

دفترچه چک (بانک)


دسته چك، خود اموز، دفترچه چک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a booklet of blank forms that can be used to pay out money from a bank account.

• book of blank checks given to an account holder by a bank

مترادف و متضاد

خود اموز (اسم)
checkbook, self-teacher

دفترچه چک (اسم)
checkbook, chequebook

جملات نمونه

1. i reconciled my checkbook with the bank statement
کتابچه ی ته سوش چک های خود را با صورتحساب بانک تطبیق کردم.

2. Of course, their writing is sensationalistic and their checkbook tactics are shaky, but those are separate issues.
[ترجمه ترگمان]البته نوشتن آن ها sensationalistic و tactics آن ها لرزان است، اما آن ها مسائل جداگانه ای هستند
[ترجمه گوگل]البته، نوشتن آنها حساسیت گرایانه است و تاکتیک های کتابچه راهنمای خود را تکان می دهند، اما آنها مسائل جداگانه ای هستند

3. Search through your checkbook for the last twelve months and list your expenditures under the various headings.
[ترجمه ترگمان]checkbook را طی دوازده ماه اخیر جستجو کنید و مخارج خود را تحت عناوین مختلف لیست کنید
[ترجمه گوگل]از طریق دفترچه ی خود برای دوازده ماه گذشته جستجو کنید و هزینه های خود را در قسمت های مختلف فهرست کنید

4. He drew a checkbook and fountain pen from his pocket, and wrote.
[ترجمه ترگمان]یک دسته چک را از جیبش بیرون کشید و نوشت
[ترجمه گوگل]او یک کتابچه راهنمای چهره و قلم قلم را از جیبش کشید و نوشت

5. The checkbook stubs don't tally with my Bank statement.
[ترجمه ترگمان]دسته چک checkbook با statement من سازگار نیستند
[ترجمه گوگل]بیانیه های چک چک با بیانیه بانک من مقایسه نمی شود

6. There is an additional zippered pocket behind the checkbook.
[ترجمه ترگمان]یک جیب اضافی دیگر پشت سر یک دسته چک وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک جیب زیپ اضافی در پشت چکبت وجود دارد

7. The checkbook cover removable and there is a loop for a pen.
[ترجمه ترگمان]The removable را می پوشاند و یک حلقه برای یک خودکار وجود دارد
[ترجمه گوگل]پوشش چکمه قابل جابجایی است و حلقه برای قلم وجود دارد

8. Checkbook : a book containing blank checks issued by a bank.
[ترجمه ترگمان]checkbook: یک کتاب حاوی چک های سفید منتشر شده توسط یک بانک
[ترجمه گوگل]چک کنید یک کتاب حاوی چک های خالی صادر شده توسط یک بانک است

9. This checkbook cover will hold either type of personal checks.
[ترجمه ترگمان]این پوشش دسته چک هر نوع چک های شخصی را نگهداری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این جلد چکمه هر دو نوع چک شخصی را نگه می دارد

10. He knows she's proud of the checkbook.
[ترجمه ترگمان]او می داند که او به دسته چکم افتخار می کند
[ترجمه گوگل]او می داند که از دفترچه ی کتابچه مفتخر است

11. Get your own coffee, balance your own checkbook, and do your own holiday shopping.
[ترجمه ترگمان]coffee را بردارید، دسته چک خودتان را جمع کنید، و خرید تعطیل خود را انجام دهید
[ترجمه گوگل]قهوه خود را دریافت کنید، کتابچه راهنمای خود را تعادل دهید و خرید تعطیلات خود را انجام دهید

12. It's unwise to wager on retrieving the lost checkbook.
[ترجمه ترگمان]شرط بندی بر سر جمع کردن دسته چک از دست رفته غیرعاقلانه است
[ترجمه گوگل]این غیرممکن است که در بازیابی چک لیست از دست رفته بیدار شود

13. I'll get a checkbook and a receipt for you.
[ترجمه ترگمان]من یک دسته چک برای شما خواهم گرفت
[ترجمه گوگل]من یک چک لیست و یک رسید برای شما دریافت می کنم

14. Haven't you finished balancing that checkbook?
[ترجمه ترگمان]تو اون دسته چک رو هنوز تموم نکردی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما به پایان رسید که متعادل کردن چک چک؟

15. Please reconcile a checkbook with a bank statement.
[ترجمه ترگمان]لطفا یک دسته چک را با یک حساب بانکی آشتی دهید
[ترجمه گوگل]لطفا یک دفترچه حسابداری را با یک بیانیه حساب کنید

16. Each month we reconcile our check book with the bank statement.
[ترجمه ترگمان]هر ماه، ما کتاب بررسی خود را با بیانیه بانک تطبیق می دهیم
[ترجمه گوگل]هر ماه ما چک چک خود را با بیانیه بانکی

17. I want to check book out of the library.
[ترجمه ترگمان]می خواهم کتاب را از کتابخانه بیرون بکشم
[ترجمه گوگل]من می خواهم کتاب را از کتابخانه چک کنم

18. C function, summed up the look, you can check book as a tool.
[ترجمه ترگمان]ج)، این نگاه را خلاصه کنید، می توانید کتاب را به عنوان یک ابزار بررسی کنید
[ترجمه گوگل]عملکرد C، خلاصه ای از نگاه، شما می توانید کتاب را به عنوان یک ابزار چک کنید

19. Your bank card and check book will be ready in just a few days.
[ترجمه ترگمان]کارت چک و چک بانکی تو تا چند روز دیگه حاضر میشه
[ترجمه گوگل]کارت بانکی و کتاب چک شما فقط چند روز آماده خواهد شد

20. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!

21. I need a new check book.
[ترجمه ترگمان] یه چک جدید لازم دارم
[ترجمه گوگل]من به یک چک چک جدید نیاز دارم

22. Our foreign dealings are an open book generally a check book.
[ترجمه ترگمان]معاملات خارجی ما یک کتاب باز است که به طور کلی یک کتاب بررسی است
[ترجمه گوگل]معاملات خارجی ما یک کتاب باز است که به طور کلی یک کتاب چک است

23. We need to go grocery shopping - do you have the check book?
[ترجمه ترگمان]ما باید به خرید برویم - آیا شما کتاب چک را دارید؟
[ترجمه گوگل]ما باید به خرید مواد غذایی برویم - آیا شما کتاب چک را دارید؟

24. This can be as simple as going to your check book or accounting system and analyzing your receipts and disbursements over the past few months.
[ترجمه ترگمان]این می تواند به سادگی رفتن به دفتر چک یا سیستم حسابداری شما و تجزیه و تحلیل رسیدها و بدهی های خود در چند ماه گذشته باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند به عنوان ساده رفتن به چک چک یا سیستم حسابداری و تجزیه و تحلیل رسید و پرداخت خود را در طول چند ماه گذشته است

25. The old man took a pen in his quivering fingers and opened his check book.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد قلم به دست گرفت و کتاب check را باز کرد
[ترجمه گوگل]پیر مرد قلم را در انگشتان دست و پا زدنش گرفت و کتاب چک را باز کرد

26. Please tick here if you do not wish to receive check book.
[ترجمه ترگمان]لطفا اگر نمی خواهید کتاب چک کنید، تیک تیک کنید
[ترجمه گوگل]لطفا اگر نمیخواهید کتاب چک را دریافت کنید لطفا اینجا کلیک کنید

پیشنهاد کاربران

دفتر ثبت محاسبات در حسابداری

چک لیست

دسته چک

چک بانکی

دسته چک ( که بانک میده بهتون )


کلمات دیگر: