کلمه جو
صفحه اصلی

mind boggling


بغرنج، دشوار، دیر فهمیدنی، گیج کننده، شگفت انگیز، تکان دهنده، کوبنده، سرگیجه آور، (خودمانی)

انگلیسی به انگلیسی

• something that is mind-boggling is so enormous or complicated that it is very hard to imagine; an informal word.

جملات نمونه

1.
اعجاب انگیز،شگرف،تحیرآور،بهت انگیز

2. the mind-boggling size of the milky way
وسعت شگفت انگیز راه شیری

پیشنهاد کاربران

سرسام آور

شگفت زده. گیج شده. هیجان زده.

مغز آدم سوت می کشه !
( از اونجایی که این یه کلمه غیررسمیه به نظرم ترجمه هایی مثل "شگفت انگیز" نمی تونه حق مطلب رو ادا کنه ! )

غامض - شگفت انگیز - دیر فهمیدنی - دشوار

حیرت آور، متحیر کننده، بهت آور، مبهوت کننده، غیر قابل فهم و تصور،
something very confusing, puzzling or hard to comprehend.
A mind boggling crossword puzzle.

An example of mind boggling is when
an avid chocolate lover hears that someone doesn't like chocolate
Mind - boggling speed

مدهوش کننده

مغتنم

پشم ریزون!
( غیر رسمی )

A: She can be gotten rid of
I mean, I know a lot of people
B: I'm not even going to comment on that
That's mind - boggling

Crimes and Misdemeanors 1989🎥

?Procreation
It told him something. . . this business of how mind - boggling numbers of sperm competed for a single egg

چیزی که فهمیدنش سخته

پیچیده، شگفت انگیز


کلمات دیگر: