سبک سازی، تخفیف، فرونشاتی، کم سازی، کاهش
mitigation
سبک سازی، تخفیف، فرونشاتی، کم سازی، کاهش
انگلیسی به فارسی
سبک سازی،تخفیف،فرونشاتی،کم سازی،کاهش
کاهش دادن
انگلیسی به انگلیسی
• act of mitigating; appeasement, relaxation; softening in force or severity; lessening the impact or intensity of; condition of becoming less severe; condition of being assuaged (about punishments, circumstances, emotions, etc.)
if a court is told something in mitigation, it is told something that makes a crime easier to understand and excuse, usually in the hope that the person who committed the crime will receive a lighter punishment; a legal expression.
mitigation is a reduction in the unpleasantness, seriousness, or painfulness of something; a formal use.
if a court is told something in mitigation, it is told something that makes a crime easier to understand and excuse, usually in the hope that the person who committed the crime will receive a lighter punishment; a legal expression.
mitigation is a reduction in the unpleasantness, seriousness, or painfulness of something; a formal use.
جملات نمونه
1. The captain added, in mitigation, that the engines may have been faulty.
[ترجمه ترگمان]کاپیتان با احتیاط اضافه کرد که ممکن است این موتور معیوب بوده باشد
[ترجمه گوگل]کاپیتان در کاهش، افزود که موتورها ممکن است ناقص باشند
[ترجمه گوگل]کاپیتان در کاهش، افزود که موتورها ممکن است ناقص باشند
2. Kieran Coonan QC told the judge in mitigation that the offences had been at the lower end of the scale.
[ترجمه ترگمان]Kieran Coonan QC به قاضی در کاهش این موضوع که این تخلفات در انتهای پایینی قرار داشتند، گفت
[ترجمه گوگل]قاضی کیران کوونان قاضی داد که در مورد کاهش جرایم در پایین ترین مقیاس قرار داشته باشد
[ترجمه گوگل]قاضی کیران کوونان قاضی داد که در مورد کاهش جرایم در پایین ترین مقیاس قرار داشته باشد
3. His marriage had brought a slight mitigation of the monotony of his existence.
[ترجمه دکتر رجایی] ازدواجش یک کاهش جزئی در یکنواختی زندگی او ایجاد کرد.
[ترجمه ترگمان]تخفیف زندگی او کم تر از یک کم تخفیف پیدا کرده بود[ترجمه گوگل]ازدواج او یک کاهش جزئی از یکنواختی وجود او را به ارمغان آورده است
4. In mitigation, the defence lawyer said his client was seriously depressed at the time of the assault.
[ترجمه ترگمان]وکیل دفاعی گفت که موکلش در هنگام کاهش این حمله به شدت دچار افسردگی شده است
[ترجمه گوگل]وکیل دفاعی در مورد کاهش موارد قانونی گفت که مشتری او در زمان حمله به طور جدی تحت فشار قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]وکیل دفاعی در مورد کاهش موارد قانونی گفت که مشتری او در زمان حمله به طور جدی تحت فشار قرار گرفته است
5. I can only plead, in mitigation, inexperience.
[ترجمه ترگمان]در این کار، تخفیف، کم و بیش نیست
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم در کاهش، بی تجربگی، محکوم کنم
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم در کاهش، بی تجربگی، محکوم کنم
6. Whatever she can urge in mitigation, she is a fallen woman for the rest of her life.
[ترجمه ترگمان]به هر کاری که می تواند بکند، این زن برای بقیه عمرش یک زن منحط است
[ترجمه گوگل]هر چه که او می تواند در مقابله با کمر تلاش کند، او برای زنان باردار زندگیاش است
[ترجمه گوگل]هر چه که او می تواند در مقابله با کمر تلاش کند، او برای زنان باردار زندگیاش است
7. Or the landowner could propose some mitigation.
[ترجمه ترگمان]یا این مالک می تواند تخفیف ما را پیشنهاد کند
[ترجمه گوگل]یا صاحبخانه می تواند برخی از کاهش را پیشنهاد دهد
[ترجمه گوگل]یا صاحبخانه می تواند برخی از کاهش را پیشنهاد دهد
8. Production can not be an incidental to the mitigation of inequality or the provision of jobs.
[ترجمه ترگمان]تولید نمی تواند برای کاهش نابرابری یا ایجاد شغل، اتفاقی باشد
[ترجمه گوگل]تولید نمی تواند منجر به کاهش نابرابری یا ارائه شغل ها شود
[ترجمه گوگل]تولید نمی تواند منجر به کاهش نابرابری یا ارائه شغل ها شود
9. In mitigation Michael Rayner said his client had been deeply depressed in the days leading up to the incident.
[ترجمه ترگمان]در کاهش، مایکل Rayner گفت که موکلش در روزه ای منتهی به این حادثه عمیقا افسرده شده بود
[ترجمه گوگل]مایکل راینر در کاهش مواجهه گفت که مشتری او در روزهای پیش از این حادثه عمیقا افسرده بوده است
[ترجمه گوگل]مایکل راینر در کاهش مواجهه گفت که مشتری او در روزهای پیش از این حادثه عمیقا افسرده بوده است
10. Two factors may be pleaded in mitigation.
[ترجمه ترگمان]ممکن است دو عامل کاهش یابد
[ترجمه گوگل]دو عامل ممکن است در مقابله با آن موثر باشد
[ترجمه گوگل]دو عامل ممکن است در مقابله با آن موثر باشد
11. All I can say, in mitigation, was that to my knowledge I was never the one to start trouble.
[ترجمه ترگمان]خلاصه، تخفیف کار ما این بود که من هرگز کسی نبودم که به دردسر بیفتم
[ترجمه گوگل]همه می توانم بگویم، در کاهش، این بود که به نظر من من هرگز برای شروع مشکل بود
[ترجمه گوگل]همه می توانم بگویم، در کاهش، این بود که به نظر من من هرگز برای شروع مشکل بود
12. In mitigation Ronald Coia said his client was suffering from deep depression because his business had failed.
[ترجمه ترگمان]در کاهش، رونالد Coia گفت که موکلش از افسردگی عمیق رنج می برد، زیرا تجارتش موفق نبوده است
[ترجمه گوگل]رونالد کویا در کاهش ریسک گفت که مشتری او از افسردگی عمیق رنج می برد زیرا کسب و کار او شکست خورده است
[ترجمه گوگل]رونالد کویا در کاهش ریسک گفت که مشتری او از افسردگی عمیق رنج می برد زیرا کسب و کار او شکست خورده است
13. Apart from mitigation, these actions can include some adaptation and response measures, preparation of National Communications, and capacity building.
[ترجمه ترگمان]جدای از کاهش، این اقدامات می تواند شامل برخی از تطبیق و اقدامات واکنش، آماده سازی ارتباطات ملی و ایجاد ظرفیت باشد
[ترجمه گوگل]به غیر از کاهش، این اقدامات می تواند شامل برخی از اقدامات سازگاری و پاسخ، تهیه ارتباطات ملی و ایجاد ظرفیت باشد
[ترجمه گوگل]به غیر از کاهش، این اقدامات می تواند شامل برخی از اقدامات سازگاری و پاسخ، تهیه ارتباطات ملی و ایجاد ظرفیت باشد
14. In mitigation Lawrence Hazell, for Muise, said he committed the offence because he owed some people £1
[ترجمه ترگمان]در تعدیل لارنس Hazell، برای muise، گفت که او مرتکب جرم شده است، چرا که او به برخی از افراد ۱ پوند بدهکار است
[ترجمه گوگل]لاورنس هزل، برای Muise، در معامله، گفت که او مرتکب جرم شده است، زیرا او برخی افراد را 1 پوند
[ترجمه گوگل]لاورنس هزل، برای Muise، در معامله، گفت که او مرتکب جرم شده است، زیرا او برخی افراد را 1 پوند
15. Questionnaire regarding to the agrometeorological disasters occurred and mitigation techniques exercised were sent to sampled professional farmers specialized in wax apple and custard apple.
[ترجمه ترگمان]پرسشنامه در رابطه با بلایای طبیعی رخ داد و تکنیک های کاهش اعمال شد که برای نمونه گیری از کشاورزان حرفه ای متخصص در سیب wax و custard فرستاده شدند
[ترجمه گوگل]پرسشنامه مربوط به بلایای زیستشناختی رخ داده و تکنیک های کاهش آن به کشاورزان حرفه ای متخصص که در سیب موم و سیب سرخ شده تقدیم شده اند
[ترجمه گوگل]پرسشنامه مربوط به بلایای زیستشناختی رخ داده و تکنیک های کاهش آن به کشاورزان حرفه ای متخصص که در سیب موم و سیب سرخ شده تقدیم شده اند
پیشنهاد کاربران
کاهش اثر
تضعیف - زدودن
تعدیل کننده
تخفیف مجازات
کاهش خسارت
کاهش انتشار
mitigation measures اقدامات به منظور کاهش میزان اثر
کلمات دیگر: