کلمه جو
صفحه اصلی

slaughtered


معنی : ذبیح

انگلیسی به فارسی

کشتار شد، ذبیح


انگلیسی به انگلیسی

• butchered; brutally murdered; killed in great numbers; thoroughly defeated (informal)

مترادف و متضاد

ذبیح (صفت)
sacrificed, slaughtered

جملات نمونه

1. his enemies slaughtered him
دشمنانش با سنگدلی او را به قتل رساندند.

2. they also slaughtered civilians
آنان غیر نظامیان را هم قتل عام کردند.

3. thousands of people are slaughtered in car accidents
هزاران نفر در تصادفات اتومبیل کشته می شوند.

پیشنهاد کاربران

صفت: خیلی مست

به خاک و خون کشیده شده

قتل عام

کشتار کردن


کلمات دیگر: