1. this lawyer is a master of chicanery
این وکیل استاد مغلطه است.
2. The investigation revealed political chicanery and corruption at the highest levels.
[ترجمه ترگمان]این تحقیقات حاکی از chicanery سیاسی و فساد در بالاترین سطح است
[ترجمه گوگل]تحقیقات نشان می دهد که سقط جنین و فساد سیاسی در بالاترین سطوح
3. Clearly there is some chicanery going on.
[ترجمه ترگمان] واضحه که یه سری chicanery هست
[ترجمه گوگل]واضح است که برخی از وقایع اتفاق افتاده وجود دارد
4. Clearly there is some chicanery going on and perhaps in due course we will find out the truth.
[ترجمه ترگمان]واضح است که در اینجا کمی نیرنگ وجود دارد و شاید هم به همین دلیل ما حقیقت را می فهمیم
[ترجمه گوگل]واضح است که برخی از وقایع در حال وقوع است و شاید به زودی حقیقت را بیابیم
5. Barnett did not stoop to the kind of chicanery that had made Davis so unpopular.
[ترجمه ترگمان]بارنت به نوع chicanery که دیویس را اینقدر منفور کرده بود، خم نشد
[ترجمه گوگل]بارنت به نوعی دغدغه ای که دوییس آنقدر غیرمعمول ساخته بود را پشت سر گذاشت
6. Why are you give me so much chicanery as a explanation?
[ترجمه ترگمان]چرا به من مثل یه توضیح much می کنی؟
[ترجمه گوگل]چرا شما به عنوان یک توضیح به من عادت دارید؟
7. Thanks to some chicanery courtesy of Sebulba, Holdfast also piloted one of the largest fireballs in the race .
[ترجمه ترگمان]با تشکر از some chicanery، holdfast یکی از بزرگ ترین fireballs را در این مسابقه هدایت کرد
[ترجمه گوگل]با تشکر از برخی از حسن نیت ارائه میدهد از Sebulba، Holdfast همچنین یکی از بزرگترین توپ های آتشین در مسابقه را خلع سلاح کرد
8. We will continue to see such chicanery in the future.
[ترجمه ترگمان]ما به دیدن چنین chicanery در آینده ادامه خواهیم داد
[ترجمه گوگل]ما همچنان خواهیم دید که چنین آلودگی هایی در آینده وجود دارد
9. A lot of psychology is charlatanry, chicanery.
[ترجمه ترگمان]خیلی از روانشناسی charlatanry، chicanery
[ترجمه گوگل]بسیاری از روانشناسی، charlatanry، chicanery است
10. Some think more legal chicanery may be in store.
[ترجمه ترگمان]برخی فکر می کنند chicanery قانونی بیشتری ممکن است در فروشگاه وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]بعضی ها فکر می کنند که ممکن است درمورد موارد قانونی ممنوع باشد
11. I'm too an at using chicanery to accomplish my mission.
[ترجمه ترگمان]من از chicanery استفاده کردم تا ماموریت رو به انجام برسونم
[ترجمه گوگل]من برای استفاده از مأموریت خودم از استفاده از مضرات استفاده می کنم
12. in which underclared aggression, war, hypocrisy, chicanery, anarchy and impending immolation are part of our daily lives, we all.
[ترجمه ترگمان]در آن تجاوز underclared، جنگ، ریاکاری، chicanery، هرج ومرج و immolation که در شرف وقوع است بخشی از زندگی روزمره ما است
[ترجمه گوگل]که در آن تجاوز، زیرساخت، جنگ، ریاکاری، خجالت زدگی، هرج و مرج و تخریب قریب الوقوع بخشی از زندگی روزمره ما هستند همه ما
13. Well - doer never does chicanery and person who is good at chicanery does not belong well - doer.
[ترجمه ترگمان]خوب، فاعل هرگز chicanery و فردی را که در chicanery خوب است، به خوبی فاعل عمل نمی کند، انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]خب - کارگر هرگز کاری را انجام نمی دهد و فردی که در خیال پردازی خوب است، به خوبی نمی داند
14. The world is full of chicanery.
[ترجمه ترگمان]دنیا پر از chicanery
[ترجمه گوگل]جهان پر از خرافات است