کلمه جو
صفحه اصلی

bye


معنی : چیزهای کناری یا ثانوی، خدا حافظ
معانی دیگر : اتفاقی، فرعی، تصادفی، (در مسابقاتی که شمار شرکت کنندگان تاق است) معاف از شرکت در دور اول، خداحافظ

انگلیسی به فارسی

چیزهای کناری یا ثانوی، فرعی، خداحافظ


خدا حافظ، چیزهای کناری یا ثانوی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: by the bye
(1) تعریف: in a sports tournament, the situation of a contestant that is automatically passed on to the next round without having to face an opponent.

(2) تعریف: something that has minor or secondary importance; side issue.

• unplayed hole in a match that is won before the 18th hole (golf); automatic passage to the next round (sports)
goodbye! farewell!
`bye' and `bye-bye' are ways of saying goodbye; used in informal english.
in sports, a bye is automatic progress to the next stage of a competition, because there are not enough competitors, or because a competitor is not able to take part.

مترادف و متضاد

چیزهای کناری یا ثانوی (اسم)
bye

جملات نمونه

1. by the bye
تصادفا،اتفاقا،ضمنا

2. We said good - bye, then he turned and walked off without another word.
[ترجمه ترگمان]خداحافظی کردیم، سپس برگشت و بی آن که حرفی بزند از اتاق بیرون رفت
[ترجمه گوگل]گفتیم خوب - بله، سپس او تبدیل شده و بدون کلمه دیگری راه می افتد

3. Good - bye then! Mind how you go!
[ترجمه ترگمان]خداحافظ! فکرش را بکن که چه طور می توانی بروی
[ترجمه گوگل]پس خداحافظ! ذهن شما چطور است

4. Bye for now! I'll catch you later .
[ترجمه ترگمان]فعلا خداحافظ بعدا می بینمت
[ترجمه گوگل]فعلا خداحافظ! من بعدا خواهش میکنم

5. Bye Mum, see you in a minute.
[ترجمه ترگمان]خداحافظ مامان، یه دقیقه دیگه میبینمت
[ترجمه گوگل]بیا مادر، تو را در یک دقیقه ببینم

6. Bye, see you tomorrow.
[ترجمه ترگمان] خدافظ، فردا میبینمت
[ترجمه گوگل]خداحافظ فردا میبینمت

7. I must say good - bye now.
[ترجمه ترگمان]باید خداحافظی کنم
[ترجمه گوگل]باید بگویم خوب - ببخشید حالا

8. He stood mournfully at the gate waving bye bye.
[ترجمه ترگمان]او با اندوه در کنار دروازه ایستاده بود و از او خداحافظی می کرد
[ترجمه گوگل]او در حال غرق شدن در دروازه ایستاد و گریه میکرد

9. We waved good - bye to her at the airport.
[ترجمه ترگمان]ما در فرودگاه با او خداحافظی کردیم
[ترجمه گوگل]ما به خوبی در فرودگاه حرکت کردیم

10. I'm leaving. Bye mom.
[ترجمه فر] من دارم میروم خدانگهدارمامان
[ترجمه ترگمان]من دارم میرم خداحافظ، مامان
[ترجمه گوگل]من ترک می کنم خداحافظ مامان

11. I'd like to speak to you again. Bye now !
[ترجمه ترگمان]دوست دارم دوباره باه ات صحبت کنم ! فعلا خداحافظ
[ترجمه گوگل]من می خواهم دوباره با شما صحبت کنم بیا بیا

12. 'I really have to go. ' 'OK. Bye, then. '
[ترجمه ترگمان] من واقعا باید برم باشه خداحافظ، پس
[ترجمه گوگل]من واقعا باید بروم ' 'خوب بیا، سپس '

13. Nice talking to you. Bye.
[ترجمه ترگمان] از حرف زدن با تو خوشحال شدم خداحافظ
[ترجمه گوگل]از صحبت با شما خوشحالم خدا حافظ

14. They took themselves off without saying good - bye.
[ترجمه ترگمان]بدون خداحافظی با هم به راه افتادند
[ترجمه گوگل]آنها خود را بدون گفتن خوب گفتند

اصطلاحات

by the bye

تصادفاً، اتفاقی، ضمناً، درضمن


پیشنهاد کاربران

بای . خودحافظ

بدرود

خداحافظ

اسکل نداره

حرف ندای bye به معنای حداحافظ
حرف ندای bye حالت غیررسمی واژه goodbye ( به معنای خداحافظ، خدانگه دار ) است که افراد هنگام جدا شدن از هم یا قطع کردن مکالمه پشت تلفن از آن استفاده می کنند. البته این حرف ندا یک حالت غیر رسمی دیگر هم دارد و آن bye - bye است.

منبع: سایت بیاموز


کلمات دیگر: