کلمه جو
صفحه اصلی

red hot


تفته، تاب امده، عصبانی، تازه تاب امده، سر، اتشی، ازجادررفته، مشتعل

انگلیسی به فارسی

قرمز تند


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: red or glowing with, or as though with, intense heat.

(2) تعریف: filled with emotion, enthusiasm, or passion.
مشابه: torrid

(3) تعریف: new, or as though newly made or produced.
مشابه: hot

- a red-hot tip on a horse race
[ترجمه ترگمان] یه انعام قرمز روی یه مسابقه اسب سواری
[ترجمه گوگل] نوک قرمز داغ در یک مسابقه اسب
اسم ( noun )
(1) تعریف: a frankfurter; hot dog.
مشابه: frank

(2) تعریف: a small, hard, red candy with a strong cinnamon flavor.

• burning, on fire; angry, ablaze; hot, straight out of the oven
something that is red-hot is so hot that it turns red.
people or situations that are red-hot are full of very strong feelings; an informal use.

جملات نمونه

1. red-hot news
خبر داغ

2. Red hot coals glowed in the grate.
[ترجمه ترگمان]زغال سنگ سرخ در بخاری برق می زد
[ترجمه گوگل]زغال سنگ داغ سرخ شده در رطوبت

3. The door handles were red hot.
[ترجمه ترگمان]دستگیره در سرخ بود
[ترجمه گوگل]دستگیره های درب قرمز بود

4. I bought him a red hot, a sort of sausage on a roll with mustard.
[ترجمه ترگمان]من براش یه سوسیس داغ و یه نوع سوسیس با سس خردل خریدم
[ترجمه گوگل]او یک قرمز داغ، یک نوع سوسیس بر روی رول با خردل خریدم

5. An icy sport has turned red hot.
[ترجمه ترگمان]یک ورزش یخ زده سرخ شد
[ترجمه گوگل]یک ورزش یخ زده داغ شده است

6. Cook the steaks over red hot coals.
[ترجمه ترگمان]استیک را روی زغال سرخ را کوک کنید
[ترجمه گوگل]استیک ها را روی زغال های داغ قرمز بخورید

7. A red hot rage that made his hands tremble.
[ترجمه ترگمان]خشمی شدید بر او چیره شد که دست او را به لرزه درآورد
[ترجمه گوگل]یک خشم سرخ قرمز که دستانش را لرزاند

8. Or go to Marshalls for some with red hot chili pepper prints for $ 9
[ترجمه ترگمان]یا برای بعضی از تابلوهای فلفل چیلی قرمز که به قیمت ۹ دلار چاپ می شود بروید
[ترجمه گوگل]برای بعضی از افرادی که فلفل قرمز فلفل قرمز قرمز می خورند، برای 9 دلار به مارشال می روند

9. The blush rounded the curve of her bosom, red hot and rising.
[ترجمه ترگمان]سرخی گونه هایش به سرخی گرایید و سرخ شد و سرخ شد
[ترجمه گوگل]سرخ شدن گردن منحنی اش، قرمز داغ و افزایش می یابد

10. Inside it a few pathetic bones glowed red hot and then crumbled into fine ash.
[ترجمه ترگمان]درون آن چند استخوان رقت انگیز می درخشیدند و بعد تبدیل به خاکستر داغ می شدند
[ترجمه گوگل]درون آن، چندین استخوان تلخ درخشان قرمز شد و سپس به خاکستر خوب فرو ریخت

11. In our courting days she was red hot.
[ترجمه ترگمان]در روزه ای عاشقانه ما او سرخ بود
[ترجمه گوگل]در روزهای پریشانی ما قرمز بود

12. Over a thousand tons of red hot metal shrapnel from the exploded ship rained dawn with the rocks from a black sky.
[ترجمه ترگمان]بیش از هزار تن of فلزی سرخ، از فراز یک کشتی منفجر شده، صبح با صخره های آسمان سیاه باران شروع به باریدن کرد
[ترجمه گوگل]بیش از یک هزار تن از فلزات قرمز فلزات گرم از کشتی منفجر شده سایه دار با سنگ از یک آسمان سیاه

13. The handle was red hot.
[ترجمه ترگمان]دستگیره داغ بود
[ترجمه گوگل]دسته قرمز داغ بود

14. The big bookies' credit office phone lines were red hot.
[ترجمه ترگمان]خط تلفن bookies کارت اعتباری big داغ بود
[ترجمه گوگل]خطوط تلفن دفتر اعتباری بزرگ حسابداران قرمز داغ بودند

15. Creed preceded the final act, the Red Hot Chili Peppers,(Sentence dictionary) on the east stage.
[ترجمه ترگمان]Creed قبل از آخرین اقدام، the قرمز Red، (فرهنگ لغت نامه)در مرحله شرقی بود
[ترجمه گوگل]Creed قبل از عمل نهایی، Red Hot Chili Peppers، (Dictionary dictionary) در مرحله شرقی قرار گرفت

پیشنهاد کاربران

بسیار محبوب و هیجان انگیز

فوق العاده یا استثنایی


فوق العاده و هیجان انگیز، تازه از تنور درآمده و تازه و داغ، red hot news خبر تازه و داغ

قرمز - داغ

( برگرفته از متن ترانهٔ از ماه تا ماهی ایرج جنتی عطائی )

Very popular and successful

پرآب وتاب

شخصی یا اشخاصی که بین مردم خیلی پر طرفدار هستندبه خاطر اینکه توی کاری که انجام میدن خیلی خوبن مثل یه تیم فوتبال یا مثلا یه خواننده معروف .
همچنین به چیزی که خیلی خوب. جالب و هیجان انگیز باشه هم می گویند.


کلمات دیگر: