کلمه جو
صفحه اصلی

bungler


اشتباه کار

انگلیسی به فارسی

اشتباه‌کار


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who performs badly or incompetently.

- The detective was a known bungler who had ruined several investigations.
[ترجمه ترگمان] کارآگاه، کسی بود که چندین تحقیقات را خراب کرده بود
[ترجمه گوگل] کارآگاه یک معشوقه شناخته شده بود که چندین تحقیق را خراب کرده بود

• one who messes things up, clumsy worker
a bungler is a person who often fails to do things properly, because they make mistakes or are clumsy.

مترادف و متضاد

Synonyms: addlebrain, blockhead, blunderer, bonehead, botcher, bumbler, butcher, butterfingers, clod, clumsy oaf, dolt, donkey, duffer, dunce, featherbrain, fool, foul-up, fumbler, goofball, goof off, harebrain, idiot, ignoramus, incompetent, klutz, mismanager, muddler, muffer, numskull, screw up, spoiler


Antonyms: success


person who blunders


جملات نمونه

1. he is a bungler
او آدمی شورتی (دست و پاچلفتی) است.

2. He's an incompetent bungler.
[ترجمه ترگمان]اون یه آدم بی عرضه به حساب میاد
[ترجمه گوگل]او یک مهاجم ناقص است

3. The sodomite captain proves brave, the sadist a bungler.
[ترجمه ترگمان]فرمانده لواط شجاعت را ثابت می کند، سادیست یک اشتباه بزرگ است
[ترجمه گوگل]کاپیتان sodomite شجاع و متکبر را نشان می دهد

4. Parr had a reputation for being a bungler long before his spying attempt.
[ترجمه ترگمان]اون خیلی قبل از این که جاسوسی خودشو بکنه شهرت داشت
[ترجمه گوگل]پارس برای مدت طولانی قبل از تلاش جاسوسی شهرت داشت

5. Compared with her, I am a bungler.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با اون، من یه اشتباه هستم
[ترجمه گوگل]در مقایسه با او، من یک باندلر هستم

6. Compared with him, I am a bungler.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با اون، من یه اشتباه هستم
[ترجمه گوگل]در مقایسه با او، من یک بونگرا هستم

7. The ongoing, made-in-America credit crunch and the global slump that has followed point to Bush as all-time biggest bungler.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی در حال پیشرفت در آمریکا و رکود جهانی که بعد از آن به عنوان بزرگ ترین bungler در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]بحران اعتباری در حال انجام و در آمریکا و کاهش جهانی که بوش را به عنوان بزرگترین شرکت کننده در بازار بکار رفته است

8. Today's front page of The Sun carries a banner headline "The adulterer, the bungler and the joker. ".
[ترجمه ترگمان]صفحه اول سان \"The Sun\" عنوانی دارد: \"زناکار، the و شوخ طبع\"
[ترجمه گوگل]صفحه نخست روزنامه �خورشید� حاوی عناوین بنام �زناکار، زنبور عسل و جوکر� است '

9. The critics were down on the author as an absurd bungler.
[ترجمه ترگمان]منتقدان، نویسنده را به عنوان an نامعقول یادداشت کردند
[ترجمه گوگل]منتقدان به نویسنده به عنوان یک حقه بازی پوچ اشاره کردند

10. Take your mind back to the first week of January - the week when Arsene Wenger was hailed as the great visionary and Rafael Benitez as a bungler who did not know his best team.
[ترجمه ترگمان]ذهن خود را به هفته اول ژانویه - هفته ای که Arsene Wenger به عنوان the بزرگ و رافائل Benitez به عنوان فردی که بهترین تیم او را نمی شناخت، مورد ستایش قرار داد
[ترجمه گوگل]به عقب برگردید تا هفته ی اول ژانویه - هفته ای که Arsene ونگر به عنوان روحانی عالی و رافائل بنیتز به عنوان یک تیرانداز شناخته شد که بهترین تیم او را نمی شناخت

پیشنهاد کاربران

کارگر دست و پاچلفتی
کارگری ک کارهارا ب صورت غلط انجام میدهد و همه چیز را بهم می ریزد

خرابکار


کلمات دیگر: