1. clove gilliflower
(گیاه شناسی) قرنفل
2. my tongue clove to the roof of my mouth
زبانم به سقف دهانم چسبید.
3. his wet shirt clove to his shivering body
پیراهن خیس او به بدن لرزانش چسبیده بود.
4. Add a crushed clove of garlic .
[ترجمه ARضافه کنید] یک حبه سیر خردشده اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]یک میخک خرد شده را اضافه کنید
[ترجمه گوگل]سیر خرد شده را اضافه کنید
5. Add two finely chopped onions and a clove of garlic.
[ترجمه Sami] دو پیاز ریز خرد شده و یک حبه سیر را اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]دو پیاز خرد شده و یک حبه سیر اضافه کنید
[ترجمه گوگل]دو پیاز ریز خرد شده و یک سیر را اضافه کنید
6. Use one crushed clove of garlic.
[ترجمه Diana] از یک حبه سیر خرد شده استفاده کن.
[ترجمه ترگمان]از یک میخک خرد شده سیر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از یک سیر خرد شده از سیر استفاده کنید
7. Her tongue clove to the roof of her mouth.
[ترجمه ترگمان]زبانش به سوی سقف دهانش باز شد
[ترجمه گوگل]زبان او به سقف دهان او دروغ می گوید
8. Add a crushed clove of garlic but don't let it burn.
[ترجمه ترگمان]یک میخک خرد شده را اضافه کنید، اما نگذارید آن بسوزد
[ترجمه گوگل]سیر خرد شده را اضافه کنید اما اجازه ندهید آن را بسوزانید
9. He clove the pumpkin with his kitchen knife.
[ترجمه ترگمان]او با چاقوی آشپزخانه خود کدوتنبل را دفع کرد
[ترجمه گوگل]او کدو تنبل را با چاقوی آشپزخانه اش می کشد
10. Delicate notes of leather, tobacco, vanilla and clove enhanced by a nuance of mint and spices.
[ترجمه ترگمان]رشته های ظریف چرم، تنباکو، وانیل و کمی هم با مقداری ادویه و ادویه جات درست شده بود
[ترجمه گوگل]یادداشت های ظریف از چرم، تنباکو، وانیل و گل میخک با ظرافت نعناع و ادویه جات تربیت شده
11. For example the plant such as the clove of bad news oxygen, cordate telosma, if put in the head of a bed, or what cultivate indoors is overmuch, can cause anoxic symptom.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، گیاه مانند میخک خبر بد، cordate telosma، اگر در سر یک تخت خواب قرار داده شود، یا آنچه که در داخل خانه کشت می شود، بیش از اندازه است، می تواند باعث بروز علائم anoxic شود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال گیاه مانند گلدان اکسیژن خبر بد، تلسکوپ نازک، در صورت قرار دادن در رختخواب، یا آنچه که در داخل خانه رشد می کند بیش از حد است، می تواند علامت زنگ زده شود
12. Clove is Japanese famous comic group CLAMP's classic work.
[ترجمه ترگمان]clove یک گروه موسیقی کلاسیک معروف ژاپنی به نام clamp است
[ترجمه گوگل]گل میخ کلاسیک CLAMP گروه کمیکهای معروف ژاپنی است
13. Clove oil has a numbing effect in addition to bacteria-fighting powers.
[ترجمه ترگمان]روغن کرچک، علاوه بر قدرت مبارزه با باکتری، اثر numbing دارد
[ترجمه گوگل]روغن گل میخ دار علاوه بر توانایی مبارزه با باکتری ها، دارای اثر خفیف است
14. Cedarwood, Geranium, Clove, Lavender, Rose, Orange, Bergamot, Clary Sage Oil.
[ترجمه ترگمان]cedarwood، Geranium، clove، Lavender، رز، نارنجی، bergamot، Clary Sage
[ترجمه گوگل]سدرار، جرنیم، گلوی، گل لاک، رز، نارنجی، برگاموت، کلرسی سایز نفت