رقابت، رقابت کردن، مسابقه دادن، رقابت کردن با، هم چشمی کردن، رقابت کردن - مسابقه دادن
competing
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• two competing statements or ideas cannot both be right.
see also compete.
see also compete.
جملات نمونه
1. His dream of competing in the Olympics remained unfulfilled .
[ترجمه ترگمان]رویای رقابت در المپیک تحقق نیافت
[ترجمه گوگل]رویای او برای رقابت در بازی های المپیک هنوز ناکام ماند
[ترجمه گوگل]رویای او برای رقابت در بازی های المپیک هنوز ناکام ماند
2. The players in the golf tournament are competing for a purse of £525 000.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان در مسابقات گلف برای کیسه ای از ۵۲۵ پوند رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]بازیکنان در مسابقات گلف برای رقابت 525000 پوند رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]بازیکنان در مسابقات گلف برای رقابت 525000 پوند رقابت می کنند
3. It remains true that sport is about competing well, not winning.
[ترجمه ترگمان]درست است که ورزش در مورد رقابت خوب است، نه برنده شدن
[ترجمه گوگل]درست است که ورزش در مورد رقابت خوب است، نه برنده
[ترجمه گوگل]درست است که ورزش در مورد رقابت خوب است، نه برنده
4. They found themselves competing with foreign companies for a share of the market.
[ترجمه ترگمان]آن ها خود را در رقابت با شرکت های خارجی برای سهمی در بازار یافتند
[ترجمه گوگل]آنها خود را برای سهم بازار در شرکت های خارجی رقابت کردند
[ترجمه گوگل]آنها خود را برای سهم بازار در شرکت های خارجی رقابت کردند
5. Several companies are competing for the contract/to gain the contract.
[ترجمه ترگمان]چندین شرکت برای قرارداد \/ کسب قرارداد رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]چندین شرکت برای قرارداد / برای به دست آوردن قرارداد رقابت می کنند
[ترجمه گوگل]چندین شرکت برای قرارداد / برای به دست آوردن قرارداد رقابت می کنند
6. She was disqualified from competing for a year after failing a dope test.
[ترجمه ترگمان]او پس از خراب شدن یک آزمایش مواد مخدر موفق به رقابت برای یک سال شد
[ترجمه گوگل]او از یک سال پس از شکست یک آزمایش غربالگری رد صلاحیت شد
[ترجمه گوگل]او از یک سال پس از شکست یک آزمایش غربالگری رد صلاحیت شد
7. The stores will inevitably end up competing with each other in their push for increased market shares.
[ترجمه ترگمان]این مغازه ها به ناچار به رقابت با یکدیگر در فشار برای افزایش سهم بازار خواهند رسید
[ترجمه گوگل]فروشگاه ها به ناچار به رقابت با یکدیگر در تلاش برای افزایش سهم بازار کمک خواهند کرد
[ترجمه گوگل]فروشگاه ها به ناچار به رقابت با یکدیگر در تلاش برای افزایش سهم بازار کمک خواهند کرد
8. They talked about the competing theories of the origin of life.
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره نظریه های رقابتی منشا زندگی صحبت کردند
[ترجمه گوگل]آنها درباره نظریه های رقابتی مبدأ زندگی صحبت کردند
[ترجمه گوگل]آنها درباره نظریه های رقابتی مبدأ زندگی صحبت کردند
9. For some people, competing is the be-all and end-all of their running.
[ترجمه ترگمان]برای برخی افراد، رقابت پایانی و پایان همه آنهاست
[ترجمه گوگل]برای برخی از افراد، رقابت همه و همه در حال اجرا است
[ترجمه گوگل]برای برخی از افراد، رقابت همه و همه در حال اجرا است
10. Injury shattered his dreams of competing in the Olympics.
[ترجمه ترگمان]جراحت او از رقابت در المپیک را از بین برد
[ترجمه گوگل]آسیب دیدگی های خود را در رقابت های المپیک مختل کرد
[ترجمه گوگل]آسیب دیدگی های خود را در رقابت های المپیک مختل کرد
11. Five other cities had been competing for the honour of staging the Games.
[ترجمه ترگمان]پنج شهر دیگر برای گرامیداشت این بازی ها رقابت کرده بودند
[ترجمه گوگل]پنج شهر دیگر در افتتاح بازی ها رقابت داشتند
[ترجمه گوگل]پنج شهر دیگر در افتتاح بازی ها رقابت داشتند
12. Edwards will be competing against his closest rival Olsson in the triple jump.
[ترجمه ترگمان]ادواردز در پرش سه گانه در برابر نزدیک ترین رقیب رقیب خود رقابت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]ادواردز در مقابل پرش سه گانه او نزدیک ترین رقیب اولسون در رقابت خواهد بود
[ترجمه گوگل]ادواردز در مقابل پرش سه گانه او نزدیک ترین رقیب اولسون در رقابت خواهد بود
13. We'll be competing against some of the best companies in Europe.
[ترجمه ترگمان]ما در مقابل برخی از بهترین شرکت ها در اروپا رقابت خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما در برابر برخی از بهترین شرکت ها در اروپا رقابت خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما در برابر برخی از بهترین شرکت ها در اروپا رقابت خواهیم کرد
14. The market for which they are competing is still unformed.
[ترجمه ترگمان]بازاری که آن ها برای آن رقابت می کنند هنوز شکل نگرفته است
[ترجمه گوگل]بازار که برای آنها رقابت می کند، هنوز شکل نگرفته است
[ترجمه گوگل]بازار که برای آنها رقابت می کند، هنوز شکل نگرفته است
15. How many runners will be competing in the marathon?
[ترجمه ترگمان]چند نفر از دوندگان در این مسابقه ماراتن شرکت خواهند کرد؟
[ترجمه گوگل]چندین دونده در ماراتن رقابت خواهند کرد؟
[ترجمه گوگل]چندین دونده در ماراتن رقابت خواهند کرد؟
پیشنهاد کاربران
رقابت کننده
متعارض، متضاد، رقیب
مغایر
نا همخوان، ضد و نقیض، متناقض
چالش برانگیز
رقابتی
رقیب
کلمات دیگر: