کلمه جو
صفحه اصلی

moneybag


معنی : ثروت
معانی دیگر : کیسه ی پول، خورجین پول، کیسه، کیف، پول دارایی، دولت، آدم خر پول

انگلیسی به فارسی

کیسه‌ی پول، خورجین پول


(جمع - با فعل مفرد - عامیانه) آدم پولدار


کیف پول، ثروت


انگلیسی به انگلیسی

• money wallet, purse

مترادف و متضاد

ثروت (اسم)
wealth, possession, money, worth, treasure, weal, fortune, riches, gold, mammon, moneybag

جملات نمونه

1. Nowadays, if you're not a moneybags, some places don't want to have anything to do with you.
[ترجمه ترگمان]امروز، اگر پول دار نباشی، بعضی جاها دلشان نمی خواهد کاری با تو داشته باشند
[ترجمه گوگل]امروزه، اگر شما یک بیلیون پول نیستید، بعضی از مکانها نمیخواهند کاری با شما داشته باشند

2. Meanwhile, our imaginary owner Mr Moneybags is turning his thoughts to winter interest in his suburban garden.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، مالک خیالی ما آقای moneybags در حال تبدیل افکار خود به علایق زمستانی در باغ حومه خود است
[ترجمه گوگل]در ضمن، صاحب خیالی ما، آقای Moneybags افکار خود را به علاقه زمستان در باغ حومه خود تبدیل می کند

3. The son put his hand into the moneybag and drew out a pebble.
[ترجمه ترگمان]پسر دستش را روی the گذاشت و سنگریزه را بیرون کشید
[ترجمه گوگل]پسر دستش را به دستشویی آورد و یک سنگ ریزه کشید

4. The full suite of test cases will then be executed and you should have just one failing test—MoneyBag Equals.
[ترجمه ترگمان]مجموعه کامل موارد تست اجرا خواهد شد و شما باید تنها یک تست شکست بخورید - MoneyBag Equals
[ترجمه گوگل]مجموعه کامل موارد آزمون پس از اجرا اجرا می شود و شما باید تنها یک آزمون شکست خورده - MoneyBag برابر داشته باشید

5. Grab a Moneybag by collecting the coin beneath it.
[ترجمه ترگمان]با جمع کردن سکه زیر اون، یه \"Moneybag\" رو بردار
[ترجمه گوگل]با جمع آوری سکه زیر آن، Moneybag را بکشید

6. A merchant had done well at the fair. He had sold all his wares, and filled his moneybag with gold and silver.
[ترجمه ترگمان]یک تاجر این کار را به خوبی انجام داده بود همه کالای خود را فروخته و moneybag را با طلا و نقره پر کرده بود
[ترجمه گوگل]بازرگان در نمایشگاه خوب عمل کرده بود او تمام کالاهای خود را فروخت و پولش را با طلا و نقره پر کرد

7. On the plane, a passenger asked his neighbor:"What did the commander say just now?" His neighbor answered:" We are arriving at las vegas. Please fasten your moneybag. "
[ترجمه ترگمان]در هواپیما، مسافری از همسایه خود پرسید: \" فرمانده در حال حاضر چه می گوید؟ همسایه او پاسخ داد: \" ما به لاس وگاس می رسیم لطفا moneybag را ببندید \"
[ترجمه گوگل]در هواپیما، یک مسافر از همسایه خود پرسید: 'حالا فرمانده چه گفت؟' همسایه اش پاسخ داد: 'ما به لاذقی می رسیم لطفا moneybag خود را تیک بزنید '

8. When they were emptying their sacks, there in each one's sack was his moneybag !
[ترجمه ترگمان]وقتی کیسه ها را خالی می کردند، هر یک کیسه آن ها moneybag بود
[ترجمه گوگل]وقتی کیسه های خود را خالی می کردند، در کیسه ای که هر کدام از آن ها بود، پولش بود!

9. My missing of you is too serious that my telephone line is broken, my mobile card is burned, my moneybag is empty and my sleeping pills are all out.
[ترجمه ترگمان]از دست دادن تو خیلی جدی است که خط تلفن من شکسته و کارت اعتباری من سوخته و قرص خواب من خالی است و قرص خواب من خالی است
[ترجمه گوگل]گم شدن از شما خیلی جدی است که خط تلفن من شکسته شده است، کارت تلفن همراه من سوزانده شده است، پول من پول خالی است و قرص خواب من تمام شده است

10. In this way, the maid cleared herself of the injustice and the thief got the moneybag.
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، مستخدمه خود را از بی عدالتی پاک کرد و دزد the را گرفت
[ترجمه گوگل]به این ترتیب، خدمتکار خود را از بی عدالتی پاک کرد و دزدی را به دست آورد

11. Development is a topic that is fried very hotly by news nearly most western, but entrepreneur covers however moneybag does not invest to the west.
[ترجمه ترگمان]توسعه موضوعی است که به شدت با اخبار تقریبا غربی سرخ شده و با این حال سرمایه گذاران در غرب سرمایه گذاری نمی کنند
[ترجمه گوگل]توسعه یک موضوع است که بسیار داغ از طریق اخبار تقریبا غربی سرخ شده است، اما کارآفرین پوشش می دهد هر چند moneybag به غرب سرمایه گذاری نمی کند

12. She told them that she would put a black pebble and a white pebble into an empty moneybag.
[ترجمه ترگمان]به آن ها گفت که یک سنگریزه سیاه و یک سنگریزه سفید را در یک moneybag خالی می گذارد
[ترجمه گوگل]او به آنها گفت که او یک سنگ ریزه سیاه و یک لکه سفید سفید را به یک پولی خالی می اندازد

پیشنهاد کاربران

خرپول


کلمات دیگر: