1. wreak havoc with something
کاملا ویران کردن،تباه کردن،دستخوش مصیبت کردن
2. to wreak vengeance on one's enemy
از دشمن خود انتقام گرفتن
3. The new tax could wreak havoc among smaller companies.
[ترجمه شاعر] مالیات جدید ممکن است به شرکت های کوچک خسارات ویرانگری وارد کند
[ترجمه ترگمان]مالیات جدید می تواند بین شرکت های کوچک خسارت وارد کند
[ترجمه گوگل]مالیات جدید می تواند در میان شرکت های کوچکتر ویرانی ایجاد کند
4. She is determined to wreak vengeance on those who killed her cousin.
[ترجمه ترگمان]او مصمم است انتقام کسانی را که پسر خاله اش را کشته انتقام بگیرد
[ترجمه گوگل]او مصمم است انتقام خود را بر روی کسانی که پسر عموی خود را کشته است، تحریک کند
5. She was determined to wreak revenge/vengeance on both him and his family.
[ترجمه ترگمان]او مصمم بود که انتقام او و خانواده اش را بگیرد
[ترجمه گوگل]او مصمم بود انتقام / انتقام را در مورد او و خانواده اش بپوشد
6. He threatened to wreak vengeance on the men who toppled him a year ago.
[ترجمه ترگمان]او تهدید کرد که انتقام مردانی را که یک سال پیش او را سرنگون ساختند انتقام بگیرد
[ترجمه گوگل]او تهدید کرد که انتقام را در مورد کسانی که یک سال پیش او را سرنگون کرده بود، تحریک کند
7. These insects can wreak havoc on crops.
[ترجمه ترگمان]این حشرات می توانند محصولات کشاورزی را خراب کنند
[ترجمه گوگل]این حشرات می توانند باعث ویرانی محصولات کشاورزی شوند
8. Their policies would wreak havoc on the economy.
[ترجمه ترگمان]سیاست های آن ها ویرانی اقتصاد را به بار می آورد
[ترجمه گوگل]سیاست های آنها بر اقتصاد تاثیر می گذارد
9. He was determined to wreak vengeance on those who had betrayed him.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفته بود انتقام کسانی را که به او خیانت کرده بودند بگیرد
[ترجمه گوگل]او مصمم بود که انتقام خود را بر کسانی که او را خیانت کرده بودند، تحمل کند
10. He vowed to wreak vengeance on his unfaithful, thieving wife.
[ترجمه ترگمان]اون سوگند خورد که انتقام زنش رو بگیره
[ترجمه گوگل]او قول داد انتقام خود را بر همسر نابخشودنی و دزدی خود بگذارد
11. She had a burning desire to wreak revenge.
[ترجمه ترگمان]دلش می خواست انتقام بگیرد
[ترجمه گوگل]او تمایل به سوزاندن انتقام داشت
12. Unfortunately the lemonade was beginning to wreak its awful revenge in several ways, one of which could not be ignored.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه لیموناد تازه شروع به گرفتن انتقام وحشتناکی از چند طرف کرده بود که نمی شد نادیده گرفت
[ترجمه گوگل]متاسفانه لیموناد چندین بار انتقام بدخوابی خود را گرفت، که یکی از آنها نمیتواند نادیده گرفته شود
13. And they wreak havoc with the goal of raising revenue efficiently.
[ترجمه ترگمان]و آن ها به هدف بالا بردن درآمد به طور موثر خسارت وارد می کنند
[ترجمه گوگل]و آنها با هدف افزایش کارآیی درآمد، ویران می کنند
14. Since elk can also wreak havoc in cropland and forestry plantations, a record 70,000 animals are being culled this hunting season.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که گوزن شمالی نیز می تواند زمین های زراعی و جنگلداری را تخریب کند، رکورد ۷۰ هزار حیوان در این فصل شکار در حال جمع آوری است
[ترجمه گوگل]از آنجایی که زیتون همچنین می تواند باعث تخریب در گیاهان زراعی و جنگل ها شود، در این فصل شکار، رکورد 70،000 حیوان مورد هدف قرار می گیرد
15. So that she could wreak her vengeance?
[ترجمه ترگمان]تا بتونه انتقامش رو بگیره؟
[ترجمه گوگل]به طوری که او می تواند انتقام او را ببرد؟