کلمه جو
صفحه اصلی

characterise

انگلیسی به انگلیسی

• describe; be a characteristic of (also characterize)

جملات نمونه

1. For example, we can characterise the human body as a system which is comprised of a number of sub-systems.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ما می توانیم بدن انسان را به عنوان یک سیستم توصیف کنیم که متشکل از تعدادی زیرسیستم است
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، ما می توانیم بدن انسان را به عنوان یک سیستم که از تعدادی زیر سیستم تشکیل شده است، مشخص کنیم

2. Only a few manometric studies have attempted to characterise the motility patterns associated with mass movements.
[ترجمه ترگمان]تنها چند مطالعه موردی تلاش کرده اند که الگوهای حرکت مربوط به حرکات توده ای را شناسایی کنند
[ترجمه گوگل]فقط چند مطالعۀ فشار سنجی تلاش کرده اند که الگوهای حرکتی مرتبط با جنبش های توده ای را مشخص کنند

3. Very roughly we can characterise perhaps four main axes to this debate.
[ترجمه ترگمان]ما تقریبا می توانیم چهار محور اصلی را با این بحث توصیف کنیم
[ترجمه گوگل]تقریبا می توانیم چهار محور اصلی این بحث را توصیف کنیم

4. Montague grammars, by contrast, characterise at most context-sensitive languages, and therefore yield decision procedures for grammaticality.
[ترجمه ترگمان]contrast گرامر را در اغلب زبان های context توصیف می کند و بنابراین رویه های تصمیم گیری برای grammaticality را به دست می دهد
[ترجمه گوگل]گرامرهای مونتاگ، در مقابل، در اکثر زبان های حساس به متن را مشخص می کنند و به همین ترتیب، روش های تصمیم گیری برای گرامری بودن را ارزیابی می کنند

5. Open mountain heights and gently sloping valleys characterise the mid-section reaching nearly 1500 metres in the High Feldberg.
[ترجمه ترگمان]ارتفاع کوه باز و دره های نرم با شیب متوسط تا حد نزدیک به ۱۵۰۰ متر می رسد
[ترجمه گوگل]ارتفاع کوه ها و دره ها به آرامی شیب دار را مشخص می کنند وسط بخش نزدیک به 1500 متر در High Feldberg

6. A panel of monoclonal antibodies were used to characterise the gastric lymphoma in all 50 patients who had undergone surgery.
[ترجمه ترگمان]یک پانل پادتن در هر ۵۰ سالگی که به عمل جراحی مبتلا شده بود، to و characterise نام داشت
[ترجمه گوگل]یک گروه از آنتیبادیهای منوکلونال برای مشخص کردن لنفوم معده در 50 بیمار تحت عمل جراحی استفاده شد

7. We can characterise this as rule by the non-elected with power in the hands of a bureaucratic elite.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم این را به عنوان یک قاعده با قدرت انتخاب نشده با قدرت در دستان یک برگزیدگان بروکراتیک مشخص کنیم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم این را به عنوان حکومت توسط غیر منتخب با قدرت در دست یک نخبه بوروکراتیک مشخص کنیم

8. The particular characteristics chosen above to characterise television and print-on-paper media, are one way of seeing their utilities.
[ترجمه ترگمان]ویژگی خاص انتخاب شده در بالا برای توصیف تلویزیون و رسانه چاپ شده بر روی کاغذ، تنها راه دیدن برنامه های آن ها است
[ترجمه گوگل]ویژگی های خاصی که در بالا برای مشخص کردن رسانه های تلویزیونی و چاپ بر روی کاغذ انتخاب شده اند، یکی از راه های دیدن خدمات خود هستند

9. We shall characterise a lexeme as a family of lexical units.
[ترجمه ترگمان]ما یک لغت را بعنوان یک خانواده واحدهای واژگانی توصیف خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما یک لکسمی را به عنوان یک خانواده از واحدهای واژگانی توصیف می کنیم

10. Whilst some now characterise the relationship as grossly unfavourable, others draw the line at calling it less favourable.
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی از آن ها این رابطه را بسیار نامطلوب توصیف می کنند، برخی دیگر این خط را کم تر مطلوب می نامند
[ترجمه گوگل]در حالیکه برخی در حال حاضر این رابطه را به شدت ناسازگار توصیف می کنند، دیگران خط را به نام آن را کمتر مطلوب می شمارند

11. He adds that what is supposed to characterise a gifted minority is revealed by psychoanalytical thought to be commonplace.
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند که چیزی که تصور می شود توصیف یک اقلیت با استعداد است، توسط psychoanalytical که تصور می شود مبتذل باشد، آشکار می شود
[ترجمه گوگل]او اضافه می کند که آنچه که انتظار می رود یک اقلیت با استعداد را توصیف می کند، توسط تفکر روانکاوی به نظر می رسد که شایع است

12. The purpose of the study is to characterise 101 cases of pulmonary acariasis patients.
[ترجمه ترگمان]هدف از این مطالعه مشخص کردن ۱۰۱ مورد از بیماران acariasis ریوی است
[ترجمه گوگل]هدف از این مطالعه، توصیف 101 مورد از بیماران مبتلا به آکواریم ریه است

13. Some officials have sensibly sought to characterise the pull-out as a purely commercial decision of little broader significance.
[ترجمه ترگمان]برخی از مقامات به طور منطقی به دنبال مشخص کردن میزان کشش به عنوان یک تصمیم کاملا تجاری از اهمیت کمی وسیع تر هستند
[ترجمه گوگل]بعضی از مقامات به شدت به دنبال کشف کردن آن به عنوان یک تصمیم کاملا تجاری از اهمیت کمتری برخوردار بودند

14. The identity, size, shape and relative amount of the inclusions help to characterise the clays.
[ترجمه ترگمان]هویت، اندازه، شکل و مقدار نسبی عناصر به شناسایی خاک رس کمک می کنند
[ترجمه گوگل]هویت، اندازه، شکل و مقدار نسبی این ترکیبات به مشخص کردن رس آنها کمک می کند

پیشنهاد کاربران

مشخص کردن
توصیف کردن

ویژگی پردازی کردن


کلمات دیگر: