کلمه جو
صفحه اصلی

exceptionally


بطوراستثنا ئی، استثنا

انگلیسی به فارسی

استثنائاً، (به‌طور) فوق‌العاده، به‌طور استثنایی


به طور انحصاری


انگلیسی به انگلیسی

• unusually, in an abnormal manner, aberrantly; excellently, in a superior manner
you use exceptionally to emphasize how very good, important, or bad something is.
you also use exceptionally to indicate that what you are talking about is unusual and is only likely to happen very rarely.

مترادف و متضاد

unusually


Synonyms: particularly, abnormally, especially


جملات نمونه

1. she is exceptionally qualified for this job
او به طور استثنایی شایسته ی این شغل است.

2. It remained an exceptionally rare book until it was reprinted in 191
[ترجمه ترگمان]این کتاب تا سال ۱۹۱ به چاپ رسید، یک کتاب فوق العاده نادر بود
[ترجمه گوگل]این کتاب به ندرت باقی ماند تا زمانی که در سال 191 چاپ شد

3. We had an exceptionally mild winter last year.
[ترجمه di darkestar] پارسال زمستانی را تجربه کردیم که بر خلاف معمول چندان سرد نبود.
[ترجمه ترگمان]پارسال یه زمستون خیلی ملایم داشتیم
[ترجمه گوگل]سال گذشته ما یک زمستان فوقالعاده خفیف داشتیم

4. The material has exceptionally high strength for its weight.
[ترجمه ترگمان]مواد دارای قدرت بالایی برای وزن خود هستند
[ترجمه گوگل]این ماده دارای استحکام فوقالعاده برای وزن آن است

5. An exceptionally violent cyclone hit the town last night.
[ترجمه موسی] شب گذشته یک گردباد فوق العاده شدید به شهر برخورد کرد.
[ترجمه ترگمان] یه طوفان وحشتناک دیشب به شهر برخورد کرد
[ترجمه گوگل]یک شبنم به شدت خشونت آمیز شب گذشته به شهر رفت

6. I thought Bill played exceptionally well.
[ترجمه ترگمان]فکر می کردم بیل خیلی خوب بازی می کند
[ترجمه گوگل]من فکر کردم بیل فوق العاده خوب بازی کرد

7. This year was exceptionally difficult on the high street.
[ترجمه ترگمان]این سال در خیابان بالا بسیار سخت بود
[ترجمه گوگل]این سال در خیابان های خیابانی فوق العاده دشوار بود

8. The weather, even for January, was exceptionally cold.
[ترجمه ترگمان]هوا، حتی برای ماه ژانویه، فوق العاده سرد بود
[ترجمه گوگل]آب و هوا، حتی برای ژانویه، بسیار سرد بود

9. You have to do things exceptionally well to stand out from the crowd .
[ترجمه ترگمان]تو باید کاره ای زیادی انجام بدی که از میان جمعیت بیرون بیایی
[ترجمه گوگل]شما باید به طور فوق العاده خوب عمل کنید تا از جمعیت کنار بیایید

10. They've had an exceptionally tough life.
[ترجمه ترگمان]زندگی خیلی سختی داشتن
[ترجمه گوگل]آنها زندگی فوق العاده سختی داشته اند

11. Exceptionally dry weather over the past year had cut agricultural production.
[ترجمه موسی] آب و هوای فوق العاده خشک در طی سال گذشته باعث کاهش تولیدات کشاورزی شده بود.
[ترجمه ترگمان]آب و هوای خشک در طی سال گذشته باعث کاهش تولید کشاورزی شده است
[ترجمه گوگل]آب و هوای خشکی در طول سال گذشته تولید کشاورزی را کاهش داده است

12. This type of tree can be exceptionally long-lived.
[ترجمه موسی] این نوع درخت می تواند به طور استثنایی عمر طولانی داشته باشد.
[ترجمه ترگمان]این نوع درخت می تواند بسیار طولانی باشد
[ترجمه گوگل]این نوع درخت می تواند به طور انحصاری طولانی مدت باشد

13. He was an exceptionally bright child.
[ترجمه ترگمان]او یک بچه استثنایی بود
[ترجمه گوگل]او یک کودک فوق العاده روشن بود

14. She's an exceptionally good cook.
[ترجمه ترگمان]آشپز خیلی خوبی است
[ترجمه گوگل]او آشپز فوق العاده خوب است

15. Phil Martin is an exceptionally busy man.
[ترجمه ترگمان]فیل مارتین آدم خیلی شلوغ است
[ترجمه گوگل]فیل مارتین مرد فوق العاده شلوغ است

پیشنهاد کاربران

به طرز خاصی

بیش از اندازه

به طور فوق العاده

به طور ویژه

به طور استثنایی - بطور عالی و فوق العاده

این واژه قید واژه ی Exceptional هست و معنیش بصورت زیره :

ex�cep�tion�al \ɪkˈsɛpʃənl̟\
adjective
[more exceptional; most exceptional]

1 : not usual : unusual or uncommon
●an exceptional [=unusually large] amount of rain
●We're bending the rules for this exceptional situation.
●exceptional circumstances

2 : unusually good : much better than average
●an exceptional student in math
●The seafood dishes at this restaurant are exceptional.
exceptional skill

3 : mentally or physically disabled
●a separate school for exceptional children

ex�cep�tion�al�ly adverb
■an exceptionally hardy plant
■The film was exceptionally good.

That's why these kinds of relationships are so exceptionally special

1. Gellert's lectures on poetry, rhetoric, and ethics were exceptionally popular.
سخنرانی های گلرت در مورد شعر ، بلاغت و اخلاق از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود.
2. He called upon the educationists to join hands for formulating a strategy that benefits all rather than exceptionally a few.
وی از مربیان تعلیم و تربیت خواست تا برای تدوین استراتژی که به نفع همه است ، نه چند مورد به طور استثنا، دست به دست دهند.
3. We also noted that we would be unwise to conclude from these events that Casanova was exceptionally talented or clever.
ما همچنین متذکر شدیم که نادان نیستیم که از این رویدادها نتیجه بگیریم که کازانوا فوق العاده با استعداد یا باهوش است.
4. John was a legend in his own lifetime, and was exceptionally popular in the locality where he had lived.
جان در زمان حیات خود یک افسانه بود و در محلی که در آن زندگی می کرد از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار بود.
5. The flora of Macaronesia, which encompasses five Atlantic archipelagos, are exceptionally rich and diverse.
گیاهان ماکارونزی ، که شامل 5 مجمع الجزایر آتلانتیک است ، به طور استثنایی غنی و متنوع هستند.


Exceptionally ( adv ) = به طور استثنا، به طور استثنایی، به طور فوق العاده



کلمات دیگر: