1. His reticence is more revealing than his speech.
[ترجمه ترگمان]سکوت او more از گفتار او است
[ترجمه گوگل]تقصیر او بیشتر از سخنرانی او آشکار است
2. His reticence about his past made them very suspicious.
[ترجمه ترگمان]reticence درباره گذشته او آن ها را بسیار مشکوک کرده بود
[ترجمه گوگل]زرنگی او در مورد گذشته اش باعث شد که آنها بسیار مشکوک باشند
3. Pearl didn't mind his reticence; in fact she liked it.
[ترجمه ترگمان]مروارید به خاموشی خود اهمیت نمی داد؛ در واقع از آن خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]مروارید او را نادیده گرفت؛ در واقع او آن را دوست داشت
4. That night she had overcome her natural reticence and talked about their married life.
[ترجمه ترگمان]آن شب بر reticence طبیعی خود غلبه کرده و درباره زندگی زناشویی خود سخن گفته بود
[ترجمه گوگل]او در همان شب به زلزله طبیعی خود غلبه کرد و در مورد زندگی متاهلش صحبت کرد
5. He breaks out of his normal reticence and tells me the whole story.
[ترجمه ترگمان]او از reticence معمولی خود جدا می شود و تمام داستان را برایم تعریف می کند
[ترجمه گوگل]او از بی تفاوتی عادی خود بیرون می آید و کل داستان را به من می گوید
6. Even his softly spoken voice suggests a reticence toward off-stage communication.
[ترجمه ترگمان]حتی صدای آهسته او بیانگر reticence از ارتباط خارج از صحنه است
[ترجمه گوگل]حتی صدای آرام سخن گفته می شود که از ارتباطات خارج از مرحله اطمینان پیدا می کند
7. Forgive me for my reticence but I know that many of the present-day inhabitants would not appreciate the need of it.
[ترجمه ترگمان]مرا عفو کنید، اما می دانم که بسیاری از ساکنان آن روز به این احتیاج ندارند
[ترجمه گوگل]من را ببخشید و برای من تردید می کنم، اما می دانم که بسیاری از ساکنان امروز، نیازی به آن ندارند
8. This is a family peculiarity-a reticence in expressing sentiment or deep feeling.
[ترجمه ترگمان]این یک ویژگی خانوادگی است - سکوت در ابراز احساسات و احساسات عمیق
[ترجمه گوگل]این یک ویژگی خانوادگی است - تردید در بیان احساسات یا احساس عمیق
9. But this comradeship turned to a strange reticence during the last few days of the journey.
[ترجمه ترگمان]اما این رفاقت در چند روز اخیر به سکوت عجیبی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]اما در طول چند روز اخیر این سفر، این دوستی تبدیل به یک تردید عجیب و غریب شد
10. When it comes to abortion, the reticence of survey respondents is likely to be even greater.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که این مساله به سقط جنین مربوط می شود، خاموشی پاسخ دهندگان نظرسنجی به احتمال زیاد بزرگ تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]وقتی که به سقط جنین می آید، تردید پاسخ دهندگان نظرسنجی احتمالا بیشتر خواهد بود
11. The reticence which had surrounded the subject for so long had suddenly collapsed on all sides.
[ترجمه ترگمان]The که این همه مدت موضوع را در میان گرفته بود ناگهان از هر طرف غش کرده بود
[ترجمه گوگل]تردید که این موضوع را برای مدت طولانی احاطه کرده بود، به طور ناگهانی در همه طرف ها فرو ریخت
12. He realised that Marion's reticence was to protect the secret of her love affair with Ronald Travis.
[ترجمه ترگمان]می دانست که خاموشی ماریان برای محافظت از ماجرای عاشقانه عاشقانه او با رونالد تراویس است
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که مبهم ماریون برای محافظت از روابط دوستانه او با رونالد تراویس است
13. He always displays a certain reticence in discussing personal matters.
[ترجمه ترگمان]او همیشه در مورد مسائل شخصی صحبت می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه در بحث در مورد مسائل شخصی نمایش داده می شود
14. Her reticence was in sharp contrast to the glamour and star status of her predecessors.
[ترجمه ترگمان]خاموشی او با شکوه و ستاره predecessors در تضاد بود
[ترجمه گوگل]تقصیر او در مقایسه با زرق و برق و وضعیت ستاره از پیشینیانش بود
15. His reticence are more revealing than his speech.
[ترجمه ترگمان]reticence بیش از گفتار او آشکار است
[ترجمه گوگل]تقصیر او بیشتر از سخنان او آشکار است