کلمه جو
صفحه اصلی

puffball


(گیاه شناسی) سماروق گرده افشان (راسته ی lycoperdales)، یکجورسماروهکه چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده می شود

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌شناسی) سماروق گرده افشان (راستهی Lycoperdales)


بوفالو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a variety of fungi with spherical bodies that burst when ripe to release clouds of spores.

• any fungus with a spherical spore case
a puffball is a large round fungus which bursts to release a cloud of spores when it is ripe.
a puffball skirt is short and flared, and is often decorated with frills.

جملات نمونه

1. The lamps on the motorway glowed like flaming puffballs.
[ترجمه ترگمان]چراغ ها در اتوبان مثل puffballs شعله ور می درخشیدند
[ترجمه گوگل]چراغ های روشن در بزرگراه مثل گلوله های پلاستیکی درخشیدند

2. The puffball is ready to release its spores.
[ترجمه ترگمان]The آماده انتشار spores است
[ترجمه گوگل]پاف بانو آماده انتشار اسپورهایش است

3. Sampling hole has many small holes to reduce puffball superposition and reduce error of animalcule count.
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از سوراخ کوچک دارای حفره های کوچک است تا برهم نهی را کاهش داده و خطای شمارش animalcule را کاهش دهد
[ترجمه گوگل]سوراخ نمونه برداری دارای بسیاری از سوراخ های کوچک است که موجب کم رنگ شدن پف بال و کاهش خطا در تعداد حیوانات می شود

4. How many spores can a giant puffball produce?
[ترجمه ترگمان]چه تعداد از spores می توانند تولید puffball بزرگ را تولید کنند؟
[ترجمه گوگل]چگونه بسیاری از اسپور ها می توانند یک خلبان بزرگ تولید کنند؟

5. The Sioux disinfected the navels of newborn babies with the powder from a puffball.
[ترجمه ترگمان]The the نوزادان تازه متولد شده را به پودر تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]Sioux ناف نوزادان نوزاد را با یک پودر پودر ضد عفونی کرده است

6. Mostly gray at 5 Barzilai, Israeli by birth, is a puffball of excitability: twinkling, gesturing, capable of persuading anyone to do anything. Well, almost anyone.
[ترجمه ترگمان]بیشتر خاکستری در ۵ barzilai، اسراییلی با تولد، a از excitability است: چشمک زدن، ژست کردن، توانایی متقاعد کردن هر کسی برای انجام هر کاری خوب، تقریبا هر کسی
[ترجمه گوگل]اسرائیلی ها از 5 فرزند برزیل، که به طور زودهنگام تولد دارند، یک خیمه ای از تحریک پذیری چشمک زدن، حرکت دادن، توانایی متقاعد کردن هر کسی برای انجام هر کاری هستند خوب، تقریبا هر کسی

7. In winter, I adore the waddling babies balled up in warm, puffball clothing, while I snack on the delicious, street-cooked wintertime noodle dish.
[ترجمه ترگمان]در زمستان، من بچه ها را می پرستم که در لباس های گرم و puffball جمع شده اند، در حالی که من میان غذاهای خوش مزه و لذیذ و غذاهای هندی غذا می خورم
[ترجمه گوگل]در زمستان، من بچه های بی سر و صدا را در لباس های گرم و پف براق تحسین می کنم، در حالی که من بر روی غذای نودل خوشمزه، خیار پخته شده در زمستان میل دارم

8. Therefore, the use of liquid fermentation technology for the puffball had an important economical value.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، استفاده از فن آوری تخمیر مایع برای the دارای ارزش اقتصادی مهمی بود
[ترجمه گوگل]از این رو، استفاده از فن آوری تخمیر مایع برای pffball ارزش اقتصادی مهمی داشت

پیشنهاد کاربران

پف بال یک قارچ بزرگ گرد است که وقتی رسیده می شود منفجر می شود تا یک ابر از هاگ ها آزاد شود.

Puffball skirt
نوعی دامن


کلمات دیگر: