ناگهان
sloppily
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• carelessly; messily, in an untidy manner
جملات نمونه
1. susan dresses sloppily
سوسن شلخته وار لباس می پوشد.
2. Firebug grinned sloppily and passed him the spliff.
[ترجمه ترگمان]firebug خنده ای کرد و از روی کاغذ پوستی به او داد
[ترجمه گوگل]Firebug به صورت ناگهانی خندید و تقسیم بندی کرد
[ترجمه گوگل]Firebug به صورت ناگهانی خندید و تقسیم بندی کرد
3. But we exacerbate the problem when we dress sloppily or are not well-groomed.
[ترجمه ترگمان]اما وقتی لباس هایمان را به هم می زنیم یا به خوبی مرتب نشده ایم، مشکل را تشدید می کنیم
[ترجمه گوگل]اما ما مشکل را تشدید می کنیم، زمانی که ما به آرامی لباس می زنیم یا به خوبی مراقبت نمی کنیم
[ترجمه گوگل]اما ما مشکل را تشدید می کنیم، زمانی که ما به آرامی لباس می زنیم یا به خوبی مراقبت نمی کنیم
4. If you show up to the interview dressed sloppily, even if the firm is known for its laid-back atmosphere, the hiring manager may question your professionalism or interest in the opportunity.
[ترجمه ترگمان]اگر شما به مصاحبه با sloppily نشان دهید، حتی اگر شرکت به جو پشتی اش معروف است، مدیر استخدام می تواند حرفه ای گری و یا علاقه شما را به این فرصت مورد سوال قرار دهد
[ترجمه گوگل]اگر به مصاحبه ای بپردازید، حتی اگر شرکت به خاطر فضای خالی آن شناخته شده باشد، مدیر استخدام می تواند حرفه ای یا علاقه شما به این فرصت را مورد سوال قرار دهد
[ترجمه گوگل]اگر به مصاحبه ای بپردازید، حتی اگر شرکت به خاطر فضای خالی آن شناخته شده باشد، مدیر استخدام می تواند حرفه ای یا علاقه شما به این فرصت را مورد سوال قرار دهد
5. This work was done rather sloppily.
[ترجمه ترگمان]این کار نسبتا بدی انجام داده شد
[ترجمه گوگل]این کار به وضوح انجام شد
[ترجمه گوگل]این کار به وضوح انجام شد
6. This student works rather inaccurately and sloppily.
[ترجمه ترگمان]این دانش آموز به جای inaccurately و sloppily کار می کند
[ترجمه گوگل]این دانش آموز به وضوح نادرست و ناگهانی کار می کند
[ترجمه گوگل]این دانش آموز به وضوح نادرست و ناگهانی کار می کند
7. The publisher is death on sloppily typed manuscripts.
[ترجمه ترگمان]ناشر کتاب manuscripts را روی sloppily تایپ کرد
[ترجمه گوگل]ناشر مرگ و میر ناشی از نسخ خطی است
[ترجمه گوگل]ناشر مرگ و میر ناشی از نسخ خطی است
8. Do things neatly, not sloppily.
[ترجمه ترگمان]کارها را مرتب انجام بده، نه به طور بدی انجام بده
[ترجمه گوگل]چیزها را به صورت منظم انجام دهید، نه به شدت
[ترجمه گوگل]چیزها را به صورت منظم انجام دهید، نه به شدت
9. Evidently no lessons have been learnt or else the government would not have handled the problem so sloppily.
[ترجمه ترگمان]ظاهرا هیچ درسی دریافت نشده است و یا دولت این مشکل را به این شکل حل نکرده است
[ترجمه گوگل]بدیهی است هیچ درس آموخته نشده است و یا این که دولت این مسئله را به طرز ناگهانی حل نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]بدیهی است هیچ درس آموخته نشده است و یا این که دولت این مسئله را به طرز ناگهانی حل نخواهد کرد
10. Symmetrical coils of barbed wire obstructed most streets, and houses were sloppily sandbagged.
[ترجمه ترگمان]حلقه های سیم خاردار سیم خاردار اغلب خیابان ها را مسدود کرده و خانه ها sloppily sandbagged بودند
[ترجمه گوگل]کویل های متقارن سیم خاردار اکثر خیابان ها را مسدود کرده و خانه ها به صورت ساندویچ خشک شده اند
[ترجمه گوگل]کویل های متقارن سیم خاردار اکثر خیابان ها را مسدود کرده و خانه ها به صورت ساندویچ خشک شده اند
11. Land market after behind - the - scenes plotting concern: how much land can act sloppily?
[ترجمه ترگمان]بازار زمین پس از پشت پرده ایجاد نگرانی: چقدر زمین می تواند sloppily عمل کند؟
[ترجمه گوگل]بازار زمین پس از پشت صحنه، نگرانی در مورد چگونگی زمین را به طور ناگهانی می تواند اعمال کند؟
[ترجمه گوگل]بازار زمین پس از پشت صحنه، نگرانی در مورد چگونگی زمین را به طور ناگهانی می تواند اعمال کند؟
12. In the summer he would come out wearing a yellow or green polo shirt stuffed sloppily into his trousers in front and hanging loose behind.
[ترجمه ترگمان]تابستان ها یک پیراهن زرد یا سبزی پوشیده بود که به طور بدی روی شلوارش گذاشته بود و از پشت آویزان بود
[ترجمه گوگل]در تابستان او از پوشیدن یک پیراهن مشکی زرد یا سبز به آرامی به شلوارهای خود در جلو و آویزان پشت سر گذاشت
[ترجمه گوگل]در تابستان او از پوشیدن یک پیراهن مشکی زرد یا سبز به آرامی به شلوارهای خود در جلو و آویزان پشت سر گذاشت
پیشنهاد کاربران
شلختگی
کلمات دیگر: