کلمه جو
صفحه اصلی

parenthetical


وابسته به دو کمانک، پرانتزی، کمانکی، (قرار داده شده) میان دو کمانک، دارای کمانک

انگلیسی به فارسی

وابسته به دو کمانک، پرانتزی، کمانکی


(قرار داده شده) میان دو کمانک، دارای کمانک


(جمله یا عبارت) معترضه (parenthetic هم می‌گویند)


پرانتز


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: parenthetic (adj.), parenthetically (adv.)
(1) تعریف: contained in parentheses, or suitable to be parenthesized; explanatory; qualifying.

(2) تعریف: of or concerning parentheses.

(3) تعریف: using or containing parentheses.

• enclosed in parentheses
a parenthetical remark or section is put into something that is written or spoken, but is not an essential part of it; a formal word.

مترادف و متضاد

incidental


Synonyms: bracketed, by the way, episodic, explanatory, extraneous, extrinsic, incidental, in parenthesis, inserted, intermediate, interposed, qualifying, related, subordinate


Antonyms: basic, consequential, important


جملات نمونه

1. Fox was making a long parenthetical remark about his travels on the border of the country.
[ترجمه ترگمان]فاکس در مورد سفره ای خود در مرز کشور اظهار نگرانی کرد
[ترجمه گوگل]فاکس در مورد سفرهایش در مرز کشور، یک جمله بلند نوشته بود

2. For example, Dickens is fond of parenthetical constructions which allow the generalizing authorial voice to interrupt the narrative flow.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، دیکنز به ساختارهای parenthetical علاقمند است که به تعمیم صوت authorial برای قطع جریان روایت کمک می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، دیکنز علاقه مند به ساختارهای پرانتز است که اجازه می دهد صدای عمومی تعاریف را وقفه جریان روایت را قطع کند

3. The third parenthetical subexpression saves a Web site port number, if one is specified.
[ترجمه ترگمان]سومین parenthetical، اگر مشخص شده باشد، یک شماره درگاه وب سایت را ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]سومین عبارات باقیمانده، یک شماره پورت وب وب را ذخیره می کند، اگر یک مشخص شده باشد

4. I can't, frankly, keep arithmetic expressions and parenthetical nestings clear.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم، رک و پوست کنده بگم، expressions و parenthetical رو روشن نگه دارم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم، صادقانه بگویم، اصطلاحات ریاضی و تکه های پرانتز را پاک کنم

5. Eliminate commas, that are, not necessary. Parenthetical words _ however _ should be enclosed in commas.
[ترجمه ترگمان]حذف کاما، که ضروری نیستند، ضروری نیستند با این حال، کلمات parenthetical باید در کاما محصور باشند
[ترجمه گوگل]حذف کاما، که لازم نیست کلمات کلیدی _ با این حال _ باید در کاما قرار گیرد

6. When all parenthetical subexpressions have been evaluated, the rest of the expression is evaluated.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که همه parenthetical مورد ارزیابی قرار گرفتند، بقیه بیان مورد ارزیابی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]هنگامی که تمام زیر اکسپلویت های پرانتز ارزیابی می شود، بقیه عبارت ها مورد ارزیابی قرار می گیرند

7. Here Mark gives a little parenthetical comment he says, "By saying this,Jesus declared all foods clean. " In other words, Mark does a good little Gentile Christianity move.
[ترجمه ترگمان]در اینجا مرقس با گفتن این حرف، اظهار نظر می کند و می گوید: \"با گفتن این حرف، مسیح همه غذاها را تمیز کرد\" به عبارت دیگر، مارک یک حرکت کوچک Gentile را انجام می دهد
[ترجمه گوگل]در اینجا علامت گذاری به عنوان یک دیدگاه کوچکتر از آن می گوید: �با گفتن این، عیسی تمام مواد غذایی را پاک کرد به عبارت دیگر، مارک یک حرکت مسیحی نجیب کوچک خوب انجام می دهد

8. Yes, I had a parenthetical aside about Clinton - era growth being faster than most people realize. So?
[ترجمه ترگمان]بله، من نسبت به رشد دوران کلینتون نسبت به اکثر مردم خیلی سریع تر بودم خوب؟
[ترجمه گوگل]بله، من در مورد کلینتون در مورد کلینتون اختلاف نظر داشتم - رشد دورانی که سریع تر از بسیاری از افراد رخ می دهد بنابراین؟

9. The second parenthetical subexpression saves the domain address part of the address.
[ترجمه ترگمان]دومین parenthetical، آدرس حوزه آدرس را ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]زیرعنوان بیانگر دوم دومین قسمت آدرس آدرس دامنه را ذخیره می کند

10. Lombok allows you to enter a parenthetical parameter for that purpose.
[ترجمه ترگمان]Lombok به شما اجازه می دهد تا یک پارامتر parenthetical برای این منظور وارد کنید
[ترجمه گوگل]لومبوک به شما اجازه می دهد که یک پارامتر پرانتز برای این منظور وارد کنید

11. Specifically, we can refer back to the matched parenthetical groupings using $ $ and $3 for the first, second, and third parenthesis grouping, respectively.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، ما می توانیم به گروه بندی parenthetical با استفاده از ۳ و ۳ دلار برای گروه بندی اول، دوم و سوم اشاره کنیم
[ترجمه گوگل]به طور خاص، می توانیم به گروه بندی های باارزش همسان با استفاده از $ $ و $ 3 برای گروه بندی اول، دوم و سوم از پرانتز اشاره کنیم

12. Parenthetical notation is nice, but it can't be used in the C language.
[ترجمه ترگمان]نماد parenthetical خوب است، اما نمی تواند در زبان C مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]نماد Parenthetical خوب است، اما نمیتواند در زبان C استفاده شود

13. A parenthetical clause or phrase is one that can be removed without changing the meaning of the sentence or making it ungrammatical.
[ترجمه ترگمان]یک عبارت یا عبارت اصطلاحی است که می توان آن را بدون تغییر معنای جمله یا making آن حذف کرد
[ترجمه گوگل]یک عبارت یا اصطلاحی که در آن قرار دارد، می تواند بدون تغییر معنای جمله و یا تبدیل آن به برنامه ناقص باشد

14. Representing lists in parenthetical notation.
[ترجمه ترگمان]نماینده به نمایندگی از نماد parenthetical
[ترجمه گوگل]نمایش لیست در نماد پرانتز

پیشنهاد کاربران

میان پرانتز


جداگانه


کلمات دیگر: