کلمه جو
صفحه اصلی

urge on


ترغیب کردن، سرغیرت آوردن

جملات نمونه

1. Urged on by the PM the police tried to end the strike.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر پلیس سعی کرد به اعتصاب پایان دهد
[ترجمه گوگل]پلیس در پی تظاهرات پلیس تلاش کرد تا اعتصاب را پایان دهد

2. Visitors remember a lean, cheerful figure on horseback urging on his men.
[ترجمه ترگمان]ملاقات کننده به یاد می آورد که سوار بر اسب چه بر اسب خود اصرار می کند
[ترجمه گوگل]بازدید کنندگان به یاد می آورند که شکل شاداب و پرطرفدار اسب سواری بر مردانش است

3. Urged on by the crowd, the Italian team scored two more goals.
[ترجمه ترگمان]تیم ایتالیایی با تشویق جمعیت دو گل دیگر به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]تیم ملی ایتالیا در این دیدار با دو گل به ثمر رساند

4. The government urged on industry the importance of low pay settlements.
[ترجمه ترگمان]دولت بر روی صنعت بر اهمیت of پرداخت کم تاکید کرد
[ترجمه گوگل]دولت در صنعت اهمیت پرداخت شهرک کم را خواستار شد

5. Urged on by his colleagues, he stood for election.
[ترجمه ترگمان]با تشویق همکارانش برای انتخابات ایستادگی کرد
[ترجمه گوگل]او به دنبال همکارانش بود، او برای انتخابات ایستاد

6. They were like schoolboys urging on a fight.
[ترجمه ترگمان]آن ها مانند شاگردان مدرسه ای بودند که در جنگ اصرار می کردند
[ترجمه گوگل]آنها مانند دانش آموزانی بودند که خواستار مبارزه بودند

7. Route finding can also be difficult so caution is urged on first acquaintance.
[ترجمه ترگمان]همچنین پیدا کردن مسیر یافتن مسیر نیز می تواند بسیار دشوار باشد
[ترجمه گوگل]پیدا کردن مسیر نیز ممکن است دشوار باشد، بنابراین در مورد آشنایی اولیه احتیاط می شود

8. So there's an understandable urge on the part of researchers to find new measures that will better predict who is at risk.
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک نیاز قابل فهم برای بخشی از محققان برای یافتن اندازه های جدید وجود دارد که پیش بینی می کند چه کسی در خطر است
[ترجمه گوگل]بنابراین، بخشی از محققان، تلاش های قابل درک را برای یافتن اقدامات جدید که بهتر پیش بینی می کند افرادی که در معرض خطر هستند، وجود دارد

9. But we know yesterday's laurel is only the urge on today's striving and the ideal in the future is just the permanent and unchangeable pursuit in the heart.
[ترجمه ترگمان]اما می دانیم که برگ غار دیروز تنها نیاز به تلاش امروز است و ایده آل در آینده تنها پی گیری دائمی و همیشگی در قلب است
[ترجمه گوگل]اما ما می دانیم که لورن دیروز، تنها تلاش برای تلاش های امروز است و ایده آل در آینده فقط پیگیری دائمی و غیر قابل تعویض در قلب است

10. To impel as if with a spur; urge on.
[ترجمه ترگمان]چنان که گویی می خواهد با یک مهمیز به آن نگاه کند
[ترجمه گوگل]به عنوان انگیزه ای با انگیزه به حرکت درآورد؛ خواهش می کنم

11. The biggest trick for the Obama team, though, will be to resist Americans' natural urge on the home front to turn inward at a time like this, becoming more protectionist and isolationist.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بزرگ ترین ترفند برای تیم اوباما این است که در مقابل فشار طبیعی آمریکایی ها در جبهه داخلی برای تبدیل شدن به یک زمان به سمت داخل و در عین حال more و isolationist، مقاومت کند
[ترجمه گوگل]با این حال، بزرگترین ترفند برای تیم اوباما، مقاومت در برابر تمایل آمریکایی ها برای جلوگیری از ورود به خانه است، در این صورت، در همان زمان، به سمت خود باز می گرداند و خود را از دیگران محافظت می کند

12. That in turn is related to halloo, a cry to urge on hunting dogs.
[ترجمه ترگمان]این به نوبه خود به طرزی سیال و یک فریاد برای ترغیب سگ های شکاری است
[ترجمه گوگل]این به نوبه خود مربوط به هالو، گریه برای سگ های شکار است

پیشنهاد کاربران

تشویق کردن

give hope to, encourage
دلگرم کردن، انگیزاندن، شوردادن

برانگیخته شدن.
Urged on by the smell of smoke. با بوی دود برانگیخته شده بود .


کلمات دیگر: