1. These movies seem to epitomize the 1950s.
[ترجمه Foad bahmani] این فیلم ها دهه 1950 را مجسم میکنند.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این فیلم ها دهه ۱۹۵۰ را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این فیلم ها در دهه 1950 ظاهر شوند
2. His poems epitomize the feelings of the generation of soldiers that fought in World War I.
[ترجمه Ocean] اشعار او تجلی احساسات نسل سربازانی است که در جنگ جهانی اول جنگیدند.
[ترجمه ترگمان]اشعار او احساسات نسل سربازانی را که در جنگ جهانی اول جنگیدند
[ترجمه گوگل]اشعار او احساسات نسل سربازانی را که در جنگ جهانی اول جنگیدند، تجسم می کند
3. The 49ers are counting on Deese to epitomize that professionalism as he goes about his business with Smith.
[ترجمه ترگمان]این ۴۹ مشتری روی Deese حساب می کنند تا به حرفه ای گری ادامه دهند چون او در مورد کارش با اسمیت صحبت می کند
[ترجمه گوگل]49 ساله به دئیس می پیوندند تا این حرفه یی را به تصویر بکشد، همانطور که او در رابطه با کسب و کارش با اسمیت صحبت می کند
4. The relationship of Turco - German epitomize on Baghdad Railways built.
[ترجمه ترگمان]رابطه of - آلمانی epitomize در راه آهن بغداد ساخته شده است
[ترجمه گوگل]رابطه ترکو - آلمانی در راه آهن بغداد ساخته شده است
5. As a result, this passage will epitomize and introduce some main viewpoints.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، این متن، نقطه نظرات اصلی را معرفی و معرفی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در نتیجه، این قسمت تصحیح خواهد شد و برخی از دیدگاه های اصلی را معرفی می کند
6. Rising and falling in sinuous curves, epitomize the beauty and solitude of the Southwest's unspoiled lands.
[ترجمه ترگمان]افزایش و فرو افتادن در منحنی های مارپیچی، زیبایی و تنهایی زمین های بایر جنوب غربی را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]افزایش و سقوط در منحنی های پیچیده، زیبایی و تنهایی زمین های ناشی از جنوب غربی را به تصویر کشیده است
7. The Summer Season could be said to epitomize all that is traditionally English about England.
[ترجمه ترگمان]فصل تابستان را می توان به epitomize گفت که به طور سنتی انگلیسی در مورد انگلستان است
[ترجمه گوگل]فصل تابستان می توان گفت که تمام آنچه که به طور سنتی انگلیسی در مورد انگلستان صورت می گیرد، ظهور می کند
8. Thyrsus epitomize the tarot card of The Moon.
[ترجمه ترگمان]مرغ ماهی خوار را به فال بد گرفت
[ترجمه گوگل]Thyrsus تطبیق کارت تاروت ماه
9. Epitomize the general idea, the depict way of the text.
[ترجمه ترگمان]به تصویر کشیدن ایده کلی، به تصویر کشیدن تصویر متن اشاره کنید
[ترجمه گوگل]ایده کلی، تصویری از متن را بیان کنید
10. Wrestling The System -- Plushenko and Weir epitomize the new style of skating.
[ترجمه ترگمان]کشتی (سیستم)- - Plushenko و ویر سبک جدید پاتیناژ بودند
[ترجمه گوگل]کشتی سیستم - Plushenko و Weir شکل جدید سبک اسکیت بازنمایی
11. Wired, the San Francisco-based magazine that has come to epitomize cyberspace culture, is considering an initial public offering.
[ترجمه ترگمان]\"Wired\"، مجله سان فرانسیسکو که به فرهنگ فضای مجازی epitomize، یک پیشنهاد عمومی اولیه را مد نظر دارد
[ترجمه گوگل]Cired، مجله سان فرانسیسکو که برای به نمایش گذاشتن فرهنگ سایبرپستی آمده است، در نظر داشتن یک پیشنهاد عمومی اولیه است
12. And that the word AM0R was the reverse in spelling of R0MA seemed marvelously to epitomize the sense of the contrast.
[ترجمه ترگمان]و این واژه AM۰R در هجی کردن کلمه R۰MA به نحو marvelously به نظر می رسد که معنای آن را درک می کند
[ترجمه گوگل]و آن کلمه AM0R معکوس در املای R0MA به نظر می رسید به طرز عجیب و غریبی به تصویر کشیدن حس کنتراست
13. And just as Liverpool's change of ownership has come to epitomize the state of the Premier League now, so its fortunes two decades ago demonstrated the depths to which the English game had plummeted.
[ترجمه ترگمان]و همین طور که تغییر مالکیت لیورپول در صدر جدول لیگ برتر قرار گرفته است، پس ثروت آن دو دهه قبل، عمقی را نشان داد که بازی انگلیسی نزول کرده بود
[ترجمه گوگل]و همانطور که تغییر مالکیت لیورپول در حال تبدیل شدن به وضعیت لیگ برتر در حال حاضر است، بنابراین ثروت خود را دو دهه قبل نشان داد که عمق که بازی انگلیسی کاهش یافته است
14. Instead, such consumers demand flash in order to one-up rivals and epitomize their own success. The more ostentatious a product, the stronger its appeal.
[ترجمه ترگمان]در عوض، چنین مصرف کنندگان نیاز به فلاش برای رقبای خود دارند و موفقیت خود را جبران می کنند هر چه بیشتر خود را بیشتر زرق و برق داشته باشد، جذابیت آن قوی تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]در عوض، چنین مشتریان تقاضای فوری می کنند تا رقبای خود را یکپارچه کنند و موفقیت خودشان را به نمایش بگذارند هرچه محصولات شگفت انگیز تر باشد، جذابیت آن بیشتر است