1. The people have to accept the harsh exigency of war.
[ترجمه محمد] مردم باید شرایط ناگوار اضطراری جنگ را بپذیرند.
[ترجمه ترگمان]مردم مجبورند فشار شدید جنگ را بپذیرند
[ترجمه گوگل]مردم باید به شدت نیاز به جنگ داشته باشند
2. The people had to accept the harsh exigencies of war.
[ترجمه ترگمان]مردم ناچار بودند که the خشن جنگ را بپذیرند
[ترجمه گوگل]مردم مجبور بودند که نیازهای شدید جنگ را بپذیرند
3. Many people are forced by exigencies of circumstance to take some part in them.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به دلیل مقتضیات و شرایط لازم برای شرکت در آن ها اجباری شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراد تحت شرایط شرایطی مجبور هستند تا برخی از آنها را بخرند
4. Economic exigency obliged the government to act.
[ترجمه ترگمان]فشار اقتصادی دولت را مجبور کرد که عمل کند
[ترجمه گوگل]استقلال اقتصادی موظف دولت به عمل است
5. He also depended on women to deal with the exigencies of daily living while he wrote.
[ترجمه ترگمان]او همچنین به زنان وابسته بود که با مقتضیات زندگی روزمره سروکار داشته باشند در حالی که او می نوشت
[ترجمه گوگل]او همچنین در رابطه با زنان برای مقابله با اضطراب زندگی روزمره در زمان خود نوشت
6. Unexpected exigencies, alarms, excursions and celebrations occurred as in any other household.
[ترجمه ترگمان]مقتضیات غیر منتظره، هشدارها، گردش های تفریحی و جشن ها در هر خانواده دیگری رخ داد
[ترجمه گوگل]اضطراب، هشدارها، گشت و گذار و جشن های غیرمنتظره مانند هر خانواده دیگر رخ داده است
7. Someday these exigencies will show up as bad skin and collapsed muscle tone.
[ترجمه ترگمان]روزی این نیازها به عنوان پوست بد شکل می گیرند و لحن ماهیچه از بین می روند
[ترجمه گوگل]این روزها این اضطراب ها به عنوان پوست بد و تنش عضلانی فرو می روند
8. In the lounge Lord Beddington was taking a short rest after the exigencies of luncheon.
[ترجمه ترگمان]در سالن پذیرایی، لرد Beddington پس از لزوم ناهار استراحت کوتاهی می کرد
[ترجمه گوگل]در لارن لورد Beddington پس از ضرورت ناهار، یک استراحت کوتاه را انجام داد
9. And if the form changed, it was as a response to the exigencies of content.
[ترجمه ترگمان]و اگر شکل تغییر یافته باشد، پاسخ به مقتضیات محتوای آن بود
[ترجمه گوگل]و اگر فرم تغییر کند، آن را به عنوان پاسخ به اجتناب از محتوا بود
10. The intended effect seems to be to insulate organizational members from the untidy exigencies of the larger world.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این اثر در نظر گرفته شده است که اعضای سازمان را از exigencies untidy دنیای بزرگ تر جدا کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد اثر در نظر گرفته شده، استحکام اعضای سازمانی از نیازهای بی نظیر جهان بزرگتر است
11. In response, supporters of the act declared that the exigencies of war dictated its promulgation.
[ترجمه ترگمان]در پاسخ، حامیان این قانون اعلام کردند که مقتضیات جنگ promulgation را دیکته می کند
[ترجمه گوگل]در پاسخ، حامیان این اعلان اعلام کردند که ضرورتهای جنگ اعلامیه خود را اعلام کرده است
12. We live in an intellectual wasteland where creativity is replaced by the exigencies of the marketplace.
[ترجمه ترگمان]ما در یک بیابان عقلانی زندگی می کنیم که در آن خلاقیت جای خود را با مقتضیات بازار جایگزین می کند
[ترجمه گوگل]ما در فضایی فکری زندگی می کنیم که در آن خلاقیت با نیازهای بازار جایگزین می شود
13. The exigencies of administration in governmental, religious, and economic systems breed uniformity, because it simplifies the problem of control.
[ترجمه ترگمان]الزامات مدیریت در سیستم های دولتی، مذهبی، و اقتصادی یکنواختی تولید می کنند، چرا که مشکل کنترل را ساده می کند
[ترجمه گوگل]نیازمندی های اداری در نظام های دولتی، مذهبی و اقتصادی یکنواختی را به وجود می آورند، زیرا مشکل کنترل را ساده می کند
14. The metaphoric juxtaposition of incongruous thematic material is motivated by the exigencies of the main character's job as a simultaneous interpreter.
[ترجمه ترگمان]استفاده از مطالب موضوعی incongruous با توجه به ضرورت شغل اصلی به عنوان مترجم همزمان انگیزه می گیرد
[ترجمه گوگل]همبستگی استعاره ای از مواد موضوعی ناسازگارانه به واسطه ی ضرورت کار اصلی شخصیت به عنوان یک مترجم همزمان مطرح می شود