کلمه جو
صفحه اصلی

rolling pin


معنی : وردنه، تیرک، چوبه
معانی دیگر : غلتک خمیر

انگلیسی به فارسی

وردنه، تیرک


نورد پین، وردنه، تیرک، چوبه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a hard smooth cylinder of wood or marble, usu. having handles at each end, that is used to roll out dough.

• long tube used for pressing and flattening dough
a rolling pin is a cylinder that you roll over pastry to make it flat.

مترادف و متضاد

وردنه (اسم)
rolling pin

تیرک (اسم)
rolling pin

چوبه (اسم)
shaft, staff, rolling pin

جملات نمونه

1. Use a rolling pin to flatten the dough.
[ترجمه ترگمان]از یک پین rolling برای صاف کردن خمیر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از خمیر نورد برای خمیر استفاده کنید

2. Lightly flour a rolling pin.
[ترجمه ترگمان]یه دونه از آرد دستی
[ترجمه گوگل]کمی آرد یک پین نورد

3. Gently roll with a rolling pin to secure.
[ترجمه ترگمان]به آرومی با یه سنجاق rolling
[ترجمه گوگل]به آرامی با یک پین نورد به خوبی محافظت کنید

4. Roll out the bread lightly with a rolling pin after cutting off the crusts and spread thickly with the cheese filling.
[ترجمه ترگمان]نان را به آرامی با یک سنجاق کوچک پس از قطع کردن خرده های نان به بیرون پرتاب کن و با پر کردن پنیر آن را پر کن
[ترجمه گوگل]نان را به آرامی با یک پین نورد بچرخانید و بعد از برش خرد شده و با پر کردن پنیر به شدت گسترش دهید

5. Roll out with a lightly floured rolling pin to a rectangle the same size as the tin.
[ترجمه ترگمان]با یک پین که به آرامی روی یک مستطیل با همان اندازه حلبی قرار دارد، حرکت دهید
[ترجمه گوگل]رول کردن با یک پین نورد به آرامی فلور به یک مستطیل به همان اندازه قلع

6. Noury lightly flours her work surface and rolling pin.
[ترجمه ترگمان]و برای آرد و rolling آرد برای آرد آرد آرد
[ترجمه گوگل]رقیق آرد سطوح کار و نورد نورد را به آرامی آرد می کند

7. Everything was recovered except a rolling pin.
[ترجمه ترگمان]همه چیز به جز یک سنجاق rolling پیدا شد
[ترجمه گوگل]همه چیز به جز پین نوردی بازیابی شد

8. Lightly flour your work surface and rolling pin.
[ترجمه ترگمان]آرد سطح کاری و سوزن را به آرامی فشار دهید
[ترجمه گوگل]آرد سطح آرد و نورد نورد را به آرامی آردید

9. Roll out dough using rolling pin and then fingers to spread it on to the prepared pan.
[ترجمه ترگمان]خمیر را با استفاده از پین rolling و سپس انگشت ها برای پخش آن به داخل ماهی تابه آماده کنید
[ترجمه گوگل]ریز خمیر را با استفاده از پین نورد و سپس انگشتان آن را بر روی تابه آماده کنید

10. Drape half of the dough over the rolling pin, then transfer to the pie pan.
[ترجمه ترگمان]پس از آن نصف خمیر را روی پین rolling بریزید و سپس به ماهی تابه نرم انتقال دهید
[ترجمه گوگل]نیمی از خمیر را روی پین نورد بکشید و سپس به تابه بریزید

11. Use a rolling pin to roll the dough into a 12-inch square.
[ترجمه ترگمان]از یک پین rolling برای پیچیدن خمیر در یک مربع ۱۲ اینچی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از یک نورد نورد برای رول خمیر به یک مربع 12 اینچی

12. Then you take out your rolling pin and flatten it.
[ترجمه ترگمان]بعد you را درآورد و آن را زیر و رو کرد
[ترجمه گوگل]سپس پین خود را برداشته و آن را صاف کنید

13. Last drops: use a rolling pin to squeeze the remains out of tubes of toothpaste.
[ترجمه ترگمان]آخرین قطرات: از یک پین rolling برای فشار دادن باقی مانده از لوله خمیر دندان استفاده کنید
[ترجمه گوگل]آخرین قطره از یک پین نورد برای فشار دادن بقایای لوله های خمیر دندان استفاده می کند

14. The owner picked up a metal rolling pin, whereupon the man took off his metal studded belt.
[ترجمه ترگمان]مالک یک سنجاق فلزی برداشت و آن مرد کمربند metal خود را درآورد
[ترجمه گوگل]صاحب یک پین فلزی را برداشت، و پس از آن مرد کمربند فلزی خود را برداشت

15. Holding a rolling pin and determined to have the last laugh.
[ترجمه ترگمان]در حالی که یک سنجاق را نگه داشته بود و مصمم بود که آخرین بخندد
[ترجمه گوگل]نگه داشتن یک پین نورد و مصمم به آخرین خنده

پیشنهاد کاربران

به دری: آش گز، چوب خمیر
سویدی ( سوئدی ) : br�dkavel


کلمات دیگر: