کلمه جو
صفحه اصلی

framed


ساخته، درست شده

انگلیسی به فارسی

فریم، قاب کردن، قاب گرفتن، تنظیم کردن، چارچوب گرفتن، بیان کردن


انگلیسی به انگلیسی

• enclosed in a frame (i.e. a picture); falsely incriminated, set up (slang); constructed, built; fashioned; formulated

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] کنج دار

جملات نمونه

1. a law framed to equalize the tax burden
قانونی که برای تعدیل فشار مالیات (بر مردم) تدوین شده است

2. his lips framed the words
با لبانش الفاظ را بیان می کرد.

3. to show off, he had framed his doctorate diploma
برای پز دادن دانش نامه ی دکتری خود را قاب کرده بود.

4. i am innocent and i have been framed
من بیگناهم و برایم پاپوش درست کرده اند.

5. I didn't do the job, I've been framed up.
[ترجمه ترگمان]من کار رو انجام ندادم، براش پاپوش درست کردن
[ترجمه گوگل]من این کار را انجام نداده ام، من مرتب شده ام

6. I keep meaning to get that photo framed.
[ترجمه ترگمان]منظورم این است که آن عکس را قاب کنم
[ترجمه گوگل]منظورم این است که عکس را بردارم

7. Her charming face was framed with raven hair.
[ترجمه ترگمان]صورت زیبایش با موهای مشکی چسبانده شده بود
[ترجمه گوگل]چهره جذاب او با موهای گاو طراحی شده بود

8. Her pale face was framed by raven locks.
[ترجمه ترگمان]صورت رنگ پریده اش توسط قفل raven قاب شده بود
[ترجمه گوگل]چهره کمرنگ او توسط قفل های گودال طراحی شده بود

9. Sarah's face was framed by her long dark hair.
[ترجمه ترگمان]صورت سارا توسط موهای بلند سیاهش قاب شده بود
[ترجمه گوگل]صورت سارا توسط موهای بلند تیره خود طراحی شده بود

10. On the wall is a large framed photograph.
[ترجمه ترگمان]روی دیوار یک عکس قاب بزرگ قرار دارد
[ترجمه گوگل]بر روی دیوار، یک قاب عکس بزرگ است

11. I'm going to get the picture framed .
[ترجمه ترگمان]می خواهم عکس را قاب کنم
[ترجمه گوگل]من می خواهم عکس را به شکل قاب بگیرم

12. She framed Tom for something he never did.
[ترجمه ترگمان]برای کاری که انجام نداده بود برای تام پاپوش درست کرد
[ترجمه گوگل]او چیزی را که او هرگز انجام نداده است، تام را به چنگ آورد

13. The two men were framed for murder.
[ترجمه ترگمان]دو مرد برای قتل پاپوش درست کردن
[ترجمه گوگل]این دو نفر برای قتل ساخته شدند

14. He claimed he'd been framed by the police.
[ترجمه ترگمان]اون ادعا می کرد که توسط پلیس پاپوش درست شده
[ترجمه گوگل]او ادعا کرد که توسط پلیس طراحی شده است

پیشنهاد کاربران

ساخته، درست شده

پاپوش کردن

واسه کسی پاپوش درست کردن

یعنی ارائه مدارک جعلی یا شهادت نادرست به منظور اثبات دروغین مجرم بودن کسی


کلمات دیگر: