1. The report on the hospital mentions such desiderata as a supply of clean laundry.
[ترجمه ترگمان]این گزارش در مورد بیمارستان از این desiderata به عنوان یک منبع شستشو تمیز یاد می کند
[ترجمه گوگل]این گزارش در مورد بیمارستان به شرح زیر اشاره می کند: به عنوان منبع شستشوی تمیز
2. The report on the hospital mentioned such desiderata as a supply of clean laundry.
[ترجمه ترگمان]گزارشی که در بیمارستان ذکر شد از این desiderata به عنوان یک منبع رخت شویی تمیز یاد کرد
[ترجمه گوگل]این گزارش در مورد بیمارستان بعضی از این موارد را به عنوان عرضه شستشوی تمیز ذکر کرده است
3. To cement the alliance with Lombardy, Charles married Desiderata, the daughter of Desiderius.
[ترجمه ترگمان]شارل برای تحکیم اتحاد با لومباردی، با Desiderata، دختر of ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]چارلز با اتحاد با لومباردی، با Desiderata، دختر Desiderius ازدواج کرد
4. What is one institution's discard is another's desideratum.
[ترجمه ترگمان]رها کردن یک موسسه از دیگر desideratum است
[ترجمه گوگل]یکی از مواردی که یک موسسه از آن دور است، یکی دیگر از اهداف است
5. After one year Charles suddenly divorced Desiderata on the grounds that she was barren and weak.
[ترجمه ترگمان]پس از یک سال، چارلز ناگهان از the جدا شد
[ترجمه گوگل]پس از یک سال، چارلز به طور ناگهانی Desiderata طلاق داد، به این دلیل که او بی پروا و ضعیف بود
6. Imposed management is a necessary desideratum, as 3 million ha of mature forest land is being lost annually.
[ترجمه ترگمان]مدیریت Imposed یک desideratum ضروری است، زیرا ۳ میلیون هکتار از زمین های جنگلی کامل سالانه از دست می رود
[ترجمه گوگل]مدیریت اعمال شده مورد نیاز است، زیرا 3 میلیون هکتار زمین جنگل بالغ سالانه از بین می رود
7. Devout dedication was the desideratum for soul-sacrifice.
[ترجمه ترگمان]فداکاری devout برای قربانی کردن چیز مطلوب بود
[ترجمه گوگل]فداکاری فداکارانه برای فداکاری روحانی بود
8. The desideratum is not merely a higher arterial pressure in the treatment of shock but a higher pressure which provides an increased nutritive flow through the capillaries all over the body.
[ترجمه ترگمان]The صرفا یک فشار شریانی بالاتر در درمان شوک نیست، بلکه فشاری بالاتر است که جریان غذایی را از طریق مویرگ ها از سرتاسر بدن تامین می کند
[ترجمه گوگل]Desideratum صرفا یک فشار شریانی بالاتر در درمان شوک نیست بلکه یک فشار بالاتر است که باعث افزایش جریان تغذیه ای از طریق مویرگ ها در سراسر بدن می شود
9. The second desideratum, of low thermal and high electrical conductivity, was achieved by dividing the bismuth telluride into pellets a few nanometres across.
[ترجمه ترگمان]The دوم، از رسانایی حرارتی کم و رسانایی بالا، با تقسیم کردن شکافت پذیر در pellets چند nanometres به دست آمد
[ترجمه گوگل]دومین desideratum، از هدایت الکتریکی کم حرارتی و بالا، با تقسیم تلورید بیسموت به گرانول چند نانومتر حاصل شد
10. Her only desideratum was health.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که می خواست سلامت بود
[ترجمه گوگل]تنها او Desideratum سلامت بود
11. Hutcheson over-simplified and distorted the truth by treating benevolence as the one moral desideratum.
[ترجمه ترگمان]Hutcheson نسبت به -، حقیقت را با رفتار خیرخواهی به عنوان یک desideratum اخلاقی ساده کرد و تحریف کرد
[ترجمه گوگل]Hutcheson بیش از حد ساده و تحریف حقیقت را با رفتار خیرخواهانه به عنوان یک desideratum اخلاقی