ایرادگیری، خرده گیری، بهانه گیری، مته به خشخاش گذاری
nitpicking
ایرادگیری، خرده گیری، بهانه گیری، مته به خشخاش گذاری
انگلیسی به فارسی
نات پیک
انگلیسی به انگلیسی
• if you refer to someone's nitpicking, you mean that they find fault with small and unimportant details; used showing disapproval.
جملات نمونه
1. A lot of nit-picking was going on about irrelevant things.
[ترجمه ترگمان]یه عالمه چیزای دیگه هم که مربوط به مسائل مربوط به نامربوط میشه
[ترجمه گوگل]بسیاری از نیت جمع آوری در مورد چیزهای بی اهمیت بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از نیت جمع آوری در مورد چیزهای بی اهمیت بود
2. You shouldn't nitpick, I had done my best.
[ترجمه ترگمان]تو نباید این کار را بکنی، من بهترین کار را کرده ام
[ترجمه گوگل]شما نباید نیپیک کنید، من بهترین کار را انجام دادم
[ترجمه گوگل]شما نباید نیپیک کنید، من بهترین کار را انجام دادم
3. I can get down to nitpicking detail, I am pretty fussy about certain things.
[ترجمه ترگمان]من می تونم به جزئیات این موضوع پی ببرم و راجع به مسائل خاصی ایراد می گیرم
[ترجمه گوگل]من می توانم جزئیات دقیق را بچشم بیاورم، من در مورد چیزهای خاص بسیار سرسخت هستم
[ترجمه گوگل]من می توانم جزئیات دقیق را بچشم بیاورم، من در مورد چیزهای خاص بسیار سرسخت هستم
4. If you spent less time nitpicking, you'd get more work done.
[ترجمه ترگمان]اگر وقت کمتری صرف nitpicking می کردی کار بیشتری انجام می دادی
[ترجمه گوگل]اگر مدت زمان کمتری را صرف شستشو می کنید، کار بیشتری انجام می دهید
[ترجمه گوگل]اگر مدت زمان کمتری را صرف شستشو می کنید، کار بیشتری انجام می دهید
5. Soames was getting impatient with his daughter's constant nitpicking.
[ترجمه ترگمان]سومز بیش از پیش بی قرار شده بود
[ترجمه گوگل]سمز با بی حوصله بودن دخترش، بی قراری می کرد
[ترجمه گوگل]سمز با بی حوصله بودن دخترش، بی قراری می کرد
6. And finally, the bottom line, is the budget approved without long delay and nit-picking?
[ترجمه ترگمان]و در نهایت، خط پایین، بودجه مورد تایید بدون تاخیر طولانی و انتخاب مجدد است؟
[ترجمه گوگل]و در نهایت، خط پایین، بودجه تایید شده بدون تاخیر طولانی و نیت چیدن است؟
[ترجمه گوگل]و در نهایت، خط پایین، بودجه تایید شده بدون تاخیر طولانی و نیت چیدن است؟
7. Critics point out the nit-picking thoroughness which legal authorities in the Republic so often bring to bear on extradition requests.
[ترجمه ترگمان]منتقدان به این موضوع اشاره می کنند که مقامات قانونی در جمهوری خواهان رسیدگی به درخواست های استرداد مجرمین هستند
[ترجمه گوگل]منتقدان خاطرنشان کردند که رعایت دقیق کاری که مقامات قانونی جمهوری در مورد درخواست های استرداد انجام می دهند، بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]منتقدان خاطرنشان کردند که رعایت دقیق کاری که مقامات قانونی جمهوری در مورد درخواست های استرداد انجام می دهند، بسیار دشوار است
8. Yet it hesitates, and takes refuge in nit-picking.
[ترجمه ترگمان]با این حال، تردید می کند، و به این فکر می کند که …
[ترجمه گوگل]با این حال، آن را تضعیف می کند و در نیت جمع کردن پناه می برد
[ترجمه گوگل]با این حال، آن را تضعیف می کند و در نیت جمع کردن پناه می برد
9. Today the old-fashioned kind of graft mostly gets stamped on by a fiercely nit-picking bureaucracy.
[ترجمه ترگمان]امروزه، این نوع پیوند کهنه اغلب توسط یک تکه کاغذ گیر پر می شود
[ترجمه گوگل]امروزه نوع گرافت قدیمیش بیشتر توسط یک بوروکراسی شدید و ناپایدار مهر و موم شده است
[ترجمه گوگل]امروزه نوع گرافت قدیمیش بیشتر توسط یک بوروکراسی شدید و ناپایدار مهر و موم شده است
10. Most businesses, especially small businesses, can not afford to squander vast sums of money on such refined legalistic nit-picking.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کسب و کارها، به خصوص کسب و کاره ای کوچک، نمی توانند مبالغ هنگفتی پول صرف خرید و فروش کنند
[ترجمه گوگل]اکثر کسب و کارها، به ویژه کسب و کارهای کوچک، نمی توانند مبلغ زیادی پول را در چنین مواردی از نظر قانونی تصفیه کند
[ترجمه گوگل]اکثر کسب و کارها، به ویژه کسب و کارهای کوچک، نمی توانند مبلغ زیادی پول را در چنین مواردی از نظر قانونی تصفیه کند
11. I've had enough of your constant nit-picking. Why can't you say something encouraging?
[ترجمه ترگمان]من به اندازه کافی تو رو گیر اوردم چرا تو نمی تونی یه چیزی دلگرم کننده به من بگی؟
[ترجمه گوگل]من تا به حال به اندازه کافی از خود را ثابت نیت جمع آوری شده است چرا نمیتوانید چیزی را تشویق کنید؟
[ترجمه گوگل]من تا به حال به اندازه کافی از خود را ثابت نیت جمع آوری شده است چرا نمیتوانید چیزی را تشویق کنید؟
12. She finally nitpicked colours again.
[ترجمه ترگمان]او بالاخره رنگ ها را دوباره کشف کرد
[ترجمه گوگل]او در نهایت دوباره رنگ را رنگ کرد
[ترجمه گوگل]او در نهایت دوباره رنگ را رنگ کرد
13. The firer to lover's nitpicking, is the source in to love nitpicking, to loses the free . . .
[ترجمه ترگمان]The عاشق nitpicking، منبع عشق به nitpicking است، که آزادی را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]فریزر به عصای خوردن، منبع در عشق به nitpicking، به دست آوردن آزاد است
[ترجمه گوگل]فریزر به عصای خوردن، منبع در عشق به nitpicking، به دست آوردن آزاد است
14. Nitpicking is not welcome in out office.
[ترجمه ترگمان]Nitpicking در خارج از کشور مورد استقبال قرار نمی گیرد
[ترجمه گوگل]Nitpicking در خارج از دفتر خوش آمدید
[ترجمه گوگل]Nitpicking در خارج از دفتر خوش آمدید
15. But all that is nitpicking.
[ترجمه ترگمان]اما همه این ها nitpicking است
[ترجمه گوگل]اما همه چیز این است که نیازی نیست
[ترجمه گوگل]اما همه چیز این است که نیازی نیست
پیشنهاد کاربران
توجه به جزییات کوچک بی اهمیت و غیرضروری
خرده گیری ، مته به خشخاش گذاشتن
بهانه گیری، سرکوفت زدن، خرده گیری، مته به خشخاش گذاشتن، انتقاد الکی به چیزی یا کسی کردن!
ایرادگیری، خرده گیری، بهانه گیری، مته به خشخاش گذاری
ایراد بنی اسراییلی گرفتن
engage in fussy or pedantic fault - finding.
"the state is nitpicking about minor administrative matters"
engage in fussy or pedantic fault - finding.
"the state is nitpicking about minor administrative matters"
ایراد گرفتن از مسائل کوچک
کلمات دیگر: