کلمه جو
صفحه اصلی

crappy

انگلیسی به فارسی

کم ارزش


انگلیسی به انگلیسی

• lousy, bad, rotten, filthy
you describe something as crappy when you think that it is of very poor quality; an informal, rude word which some people find offensive.

جملات نمونه

1. He's had a series of crappy jobs.
[ترجمه ترگمان]اون یه سری شغل مسخره داره
[ترجمه گوگل]او مجموعه ای از شغل های شگفت انگیز را داشت

2. I've never seen such crappy acting.
[ترجمه ترگمان]من تا به حال چنین بازیگری crappy ندیده بودم
[ترجمه گوگل]من هرگز چنین کاریکمی ندیده ام

3. I had three crappy part-time jobs, my bank account was overdrawn, so I started browsing for "exotic dancer" want ads.
[ترجمه ترگمان]سه کار نیمه وقت داشتم، حساب بانکی من چک شده بود، بنابراین شروع کردم به جست و جوی \"رقصنده exotic\"
[ترجمه گوگل]من سه شغل مشغول به کار در نیمه وقت داشتم، حساب بانکی من بیش از حد بود، بنابراین من شروع به مرور 'رقصنده عجیب و غریب' کردم

4. Please forgive the crappy quality, my built - in cam sucks.
[ترجمه ترگمان]لطفا اون کیفیت مزخرف من رو ببخشید کم آوردم
[ترجمه گوگل]لطفا کیفیت کت و شکر خود را ببخشید، کامپیوتر ساخته شده در من بکشد

5. Blame it on Adobe's that crappy Flash of theirs.
[ترجمه ترگمان]خراب کردن آن در Adobe s که یک فلش قراضه از آن ها بود
[ترجمه گوگل]سرزنش آن را بر روی Adobe که فلسفی از خودشان است

6. He had a beard and he had a crappy black Buick.
[ترجمه ترگمان]او ریش داشت و بیوک black داشت
[ترجمه گوگل]او یک ریش داشت و یک بوئیک سیاه پوست داشت

7. Washed-up band, crappy so-called art gallery.
[ترجمه ترگمان]یه گروه موسیقی شسته و کثیف که به اسم گالری هنر نام گذاری شده
[ترجمه گوگل]گروه های شسته شده، هنرمند به اصطلاح هنری خنده دار

8. Rachel : And a crappy New Year.
[ترجمه ترگمان]و یه سال نو مسخره
[ترجمه گوگل]راشل و سال نو مبارک

9. It's better than sitting in that crappy car hearing you argue!
[ترجمه ترگمان]بهتر از نشستن توی اون ماشین مسخره است که تو بحث می کنی!
[ترجمه گوگل]بهتر است از نشستن در این سؤال خودروی خنده دار که استدلال می کنید!

10. The best your pension'll buy us is some crappy little cracker box on the Eastern shore!
[ترجمه ترگمان]بهترین مقرری تو برای ما یک جعبه بیسکوییت کوچولوی مسخره در ساحل شرقی است!
[ترجمه گوگل]بهترین بازنشستگی که ما به ما می بخشد، برخی از جعبه های کوچک کراکر کوچک در ساحل شرقی است!

11. I can't believe we're still using that crappy old 400 dpi ink - jet printer.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم باور کنم که ما هنوز از اون ۴۰۰ قدیمی dpi dpi استفاده می کنیم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که هنوز استفاده از این چاپگر جوهر افشان دیجیتال 400 dpi قدیمی است

12. Feeling Crappy - I never feel about myself after I finally pry my eyes from the TV set.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه بالاخره چشمانم را از تلویزیون دور کردم احساس گناه کردم - هیچ وقت در مورد خودم احساس نمی کنم
[ترجمه گوگل]احساس خجالت - من هرگز در مورد خودم احساس نمی کنم پس از اینکه من بالاخره چشم هایم را از تلویزیون گرفتم

13. The guy who could quote Alexander Pope learned about spitting tobacco and dodgingmortar rounds, the strange allure of a hard life. “Everything is vivid, eventhe crappy food,” he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" مردی که می توانست به الکساندر پوپ گفته باشد، در مورد تف کردن تنباکو و dodgingmortar، جذابیت عجیب یک زندگی سخت را یاد گرفت \"
[ترجمه گوگل]مردی که می تواند الکساندر پاپ را نقل قول کند، در مورد تف کردن تنباکو و دور کردن دوران کودکی، جذاب عجیب و غریب زندگی سخت، آموخته است او گفت: 'همه چیز زنده است، غذای شگفت انگیزش '

14. The pageant's supposed to be on cable, but this crappy hospital doesn't get the channel.
[ترجمه ترگمان]این بیمارستان باید توی کابل باشه اما این بیمارستان کثیف از کانال خبری نداره
[ترجمه گوگل]این برگزاری باید بر روی کابل باشد، اما این بیمارستان مرموز کانال را دریافت نمی کند

پیشنهاد کاربران

مزخرف

وقتی در قسمت اصلی معنی "مزخرف" قید شده چه دلیلی دارد که دوباره این معنی در قسمت پیشنهاد تایید شود؟!

خسته کننده
یکنواخت

گِلی.
The water's still crappy?
آب هنوزم گِلیه؟

چیز داغون و به دردنخور

همون shitty هست. یعنی :
داغون - چرند - مزخرف - بی کیفیت و بد - حال به هم زن

adjective
VULGAR SLANG
🔴of extremely poor quality
🔴ill; unwell
◀️"I feel really crappy today"


🌠unpleasant or of very bad quality :
◀️He had a series of crappy jobs


🌠 extremely bad, unpleasant, or inferior; LOUSY :
◀️ crappy weather


🌠 informal
: markedly inferior in quality : not good or pleasant : LOUSY
◀️ crappy weather
◀️ drove a crappy old car
◀️ I woke up feeling crappy, so I took a sick day
◀️ That was the crappiest movie I've ever seen


🌠 see shitty
ok
as gross as crap
◀️ this is a crappy definiton


◀️ You can be in a shitty mood or a sad mood or whatever floats your boat. I’ve had enough days where I woke up and chose to be in a crappy mood. Screw that. I don’t have time left on my clock to waste it on negative feelings and emotions. The day itself and the circumstances may suck but by God I will still be having an awesome and amazing day and I will share that with anyone willing to ask me for it.


کلمات دیگر: