کلمه جو
صفحه اصلی

pronouncing


تلفظ دار

انگلیسی به فارسی

تلفظ، تلفظ کردن، رسما بیان کردن، ادا کردن


انگلیسی به انگلیسی

• proclaiming, declaring, announcing; articulating, expressing, uttering

جملات نمونه

1. She's getting much better at pronouncing English words.
[ترجمه ترگمان]بهتر است کلمات انگلیسی را ادا کند
[ترجمه گوگل]او در تلفظ کلمات انگلیسی بسیار بهتر عمل می کند

2. I'm not sure if I'm pronouncing this correctly.
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم درست تلفظ کنم یا نه
[ترجمه گوگل]من مطمئن نیستم که من این را به درستی تلفظ کنم

3. Don't you hate the precious way she speaks, pronouncing each single consonant so precisely.
[ترجمه ترگمان]تو از این روش با ارزش حرف زدن بدت نمی اد، اما تک تک کلماتش را درست ادا می کنی
[ترجمه گوگل]از راه گرانبهای که او صحبت می کند، نفرت نداشته باشید، هر یک از مخلوقات را دقیقا تلفظ می کنید

4. I'd rather not go pronouncing on a subject that I know so little about.
[ترجمه ترگمان]ترجیح می دهم به موضوعی نگویم که من زیاد در این مورد چیزی نمی دانم
[ترجمه گوگل]من ترجیح می دهم به موضوعی که می دانم کمی درباره آن صحبت کنم صحبت نکنم

5. But one matter the Society resisted pronouncing on for some time was the question of its own criteria for membership.
[ترجمه ترگمان]اما موضوعی که انجمن در برابر آن ایستادگی کرد، سوال از معیارهای خاص خود برای عضویت بود
[ترجمه گوگل]اما یکی از مسائلی که جامعه برای مدت زمان طولانی ابراز کرد، مسئله معیارهای خود برای عضویت بود

6. American students of Spanish often persist in pronouncing words such as "presidente" in the same way as similar English words.
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان آمریکایی اغلب در تلفظ کلمات مثل \"presidente\" به همان شکل کلمات انگلیسی پافشاری می کنند
[ترجمه گوگل]دانش آموزان آمریکایی اسپانیایی اغلب در تلفظ کلمات مانند 'presidente' همانند کلمات انگلیسی مشابه هستند

7. But in an increasingly integrated global economy, pronouncing a crisis over is a risky game.
[ترجمه ترگمان]اما در یک اقتصاد جهانی که به طور فزاینده ای یکپارچه شده، بحران بر سر یک بازی خطرناک است
[ترجمه گوگل]اما در یک اقتصاد جهانی به طور فزاینده یکپارچه، اعلام بحران، یک بازی خطرناک است

8. The latter they were quite incapable of pronouncing correctly, even when sober.
[ترجمه ترگمان]این دو نفر دیگر نمی توانستند درست تلفظ کنند، حتی هنگامی که هوشیار باشند
[ترجمه گوگل]دومی آنها کاملا ناتوان بودند به درستی تلفظ، حتی زمانی که آرام است

9. My weakness is pronouncing words, vocabulary.
[ترجمه ترگمان]ضعف من عبارت است از کلمات، لغات
[ترجمه گوگل]ضعف من تلفظ کلمات، واژگان است

10. I'm not sure if I'm pronouncing this name correctly.
[ترجمه ترگمان]مطمئن نیستم که این اسم را درست تلفظ کنم یا نه
[ترجمه گوگل]من مطمئن نیستم که این نام را به درستی تلفظ کنم

11. You made a slip in pronouncing the word.
[ترجمه ترگمان]تو اشتباه کردی که این کلمه رو ادا کردی
[ترجمه گوگل]شما در تلفظ کلمه به لغزش افتاده اید

12. You should study the skill of pronouncing palatalized sounds.
[ترجمه ترگمان]شما باید مهارت تلفظ palatalized را مطالعه کنید
[ترجمه گوگل]شما باید مهارت تلفظ صداهای پلاتالیزه را مطالعه کنید

13. English teachers can make use of pronouncing rules and word-building to help students learn it.
[ترجمه ترگمان]معلمان انگلیسی می توانند از قوانین و کلمات برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری آن استفاده کنند
[ترجمه گوگل]معلمان انگلیسی می توانند از اصطلاحات و واژه سازی برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری استفاده کنند

14. Time affords us the ability to blame past errors on others while whole heatedly pronouncing our futures successes. Douglas Adams
[ترجمه ترگمان]زمان به ما این توانایی را می دهد که خطاهای گذشته را نسبت به دیگران سرزنش کنیم و در عین حال با حرارت، موفقیت های آینده خود را اعلام کنیم داگلاس آدامز
[ترجمه گوگل]زمان ما به ما امکان می دهد که اشتباهات گذشته را در مورد دیگران سرزنش کنیم، در حالیکه کل قاطعانه موفقیت های آینده ما را بیان می کنیم داگلاس آدامز


کلمات دیگر: