کلمه جو
صفحه اصلی

prolificacy

انگلیسی به فارسی

طعم و مزه


انگلیسی به انگلیسی

• fruitfulness, productivity; abundance, fecundity, copiousness

جملات نمونه

1. Age is one important factor influencing of prolificacy, the TNB of first born is less than the TNB of the still-born, so does in the NBA.
[ترجمه ترگمان]سن یکی از عوامل مهم تاثیر گذاری بر prolificacy است، درجه اول تولد کم تر از TNB است که هنوز متولد نشده است، بنابراین در NBA انجام می شود
[ترجمه گوگل]سن یکی از عوامل مهم تأثیر بارز بودن است، TNB اولین متولد شده کمتر از TNB هنوز زنده است، بنابراین در NBA نیز وجود دارد

2. Researches on the mechanism and factors of sheep prolificacy are helpful to improve sheep reproduction and increase economic efficiency.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات بر روی مکانیسم و عوامل موثر گوسفندان برای بهبود تولید مثل گوسفند و افزایش بهره وری اقتصادی مفید هستند
[ترجمه گوگل]تحقیقات در مورد مکانیزم و عوامل تکثیر گوسفندان به منظور بهبود تولید مثل گوسفند و افزایش بهره وری اقتصادی کمک می کند

3. While Liverpool's prolificacy in front of goal has naturally delighted Aurelio, the full-back is adamant the defensive mistakes that have proven costly must be eradicated, starting at Hull City today.
[ترجمه ترگمان]در حالی که prolificacy لیورپول در مقابل دروازه به طور طبیعی Aurelio را به وجد آورده است، اما این اشتباه ات دفاعی که ثابت شده است باید ریشه کن شود، امروزه از شهر هال آغاز می شود
[ترجمه گوگل]در حالی که جذب لیورپول در مقابل هدف، به طور طبیعی Aurelio را خوشحال می کند، بازگشت کامل به اشتباه اشتباهات دفاعی است که هزینه های ثابت شده را باید از بین برده، از امروز شروع Hull City

4. It's denseness prolificacy fertility make a sharp contrast with the sparse and poor native soil.
[ترجمه ترگمان]باروری prolificacy باروری کمی کنتراست را با خاک بومی پراکنده و ضعیف ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]این باروری ضریب نفوذ تراکمی را در مقایسه با خاک بومی کم و ضعیف ایجاد می کند

5. The goat prolificacy is important breeding character and important economic character of animal husbandry.
[ترجمه ترگمان]بز goat یک شخصیت پرورش مهم و شخصیت مهم اقتصادی پرورش حیوانات است
[ترجمه گوگل]ضایعات بز از اهمیت حیوانات پرورش و ویژگی اقتصادی مهم حیوانات برخوردار است

6. Jining Blue goat with high prolificacy is an exceptional local goat breed in China.
[ترجمه ترگمان]بز آبی با prolificacy بالا یک بز محلی استثنایی در چین است
[ترجمه گوگل]بز زرد آبی جینینگ با ضعف زیاد محلی بز نژادی محلی در چین است

7. The prolificacy of sow is an important target.
[ترجمه ترگمان]The ماده خوک یک هدف مهم است
[ترجمه گوگل]طعم تلقیح یک هدف مهم است

8. In the same way, the different period of prolificacy development also calls for suitable land system.
[ترجمه ترگمان]به همین ترتیب، دوره مختلف توسعه prolificacy نیز فراخوانی برای سیستم مناسب زمینی است
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، دوره های مختلف توسعه محصول، همچنین سیستم زمین مناسب را فرا می خواند

9. But the effects of PRL on prolificacy is proved to be not obvious. If the PRL can use as molecular marker in MAS, it should be study further more.
[ترجمه ترگمان]اما ثابت شده است که تاثیرات of بر prolificacy واضح نیست اگر the بتواند به عنوان نشانگر مولکولی در MAS استفاده کند، باید بیشتر مطالعه شود
[ترجمه گوگل]اما اثرات PRL بر ضایعات ثابت نشده است اگر PRL می تواند به عنوان نشانگر مولکولی در MAS استفاده شود، باید بیشتر مطالعه شود

10. For other sheep breeds or strains, the major genes controlling prolificacy require further study.
[ترجمه ترگمان]برای دیگر گوسفندان یا نژاده ای گوسفند، ژن های اصلی کنترل prolificacy نیازمند مطالعه بیشتر هستند
[ترجمه گوگل]برای سایر نژادهای گوسفند یا سوسپانسیون، ژن های اصلی کنترل کننده تکثیر، نیاز به مطالعه بیشتر دارند

11. Crowned as the"Queen of Canadian Literature", Margaret Atwood is renowned for her prolificacy and experimental writing techniques.
[ترجمه ترگمان]ملکه اتوود به عنوان \"ملکه ادبیات کانادا\" به عنوان ملکه ادبیات کانادا شناخته می شود
[ترجمه گوگل]مارگارت اتوود به عنوان 'قرائت ادبیات کانادایی' تضمین شده است، به خاطر ضعف و تکنیک نوشتن تجربیاتش مشهور است

12. These results preliminarily showed that the GDF9 gene is either a major gene that influences the prolificacy of Small Tail Han sheep or a molecular genetic marker in close linkage with such a gene.
[ترجمه ترگمان]این نتایج نشان داد که ژن GDF۹ یا یک ژن اصلی است که بر prolificacy گوسفند دم کوچک (هان)یا یک نشانگر ژنتیکی مولکولی در پیوند نزدیکی با چنین ژن تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این نتایج به طور پیشین نشان داد که ژن GDF9 یا یک ژن عمده است که بر ضایعات گوسفند کوچک تیل هان یا مارکر ژنتیکی مولکولی تأثیر می گذارد در ارتباط نزدیک با چنین ژن

13. His sincerity and piety for art and the diversity and prolificacy of his works all make him a unique artist in China's contemporary sculptor circle.
[ترجمه ترگمان]خلوص و پارسایی او برای هنر و تنوع و تنوع کاره ای او، او را به هنرمندی منحصربفرد در دایره مجسمه سازی معاصر چین تبدیل کرده است
[ترجمه گوگل]افتخار و تقدس او برای هنر و تنوع و پرکاری آثار او، او را یک هنرمند منحصر به فرد در دایره مجسمه معاصر چین می کند

14. The Marxist consider the human as the most active factor in prolificacy .
[ترجمه ترگمان]مارکسیستی آن انسان را به عنوان most عامل در prolificacy در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]مارکسیست ها انسان را عامل مهمترین عامل برابری می دانند

پیشنهاد کاربران

تکثیر

چند قلوزایی


کلمات دیگر: