(سابقا در فرانسه) شاهی، پشیز، سو، مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
sou
(سابقا در فرانسه) شاهی، پشیز، سو، مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
انگلیسی به فارسی
مسکوک فرانسه یا سویس مساوی ۰/۰۵ فرانک
سو
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: any of various coins formerly in circulation in France.
• former french coin; very small sum of money
جملات نمونه
1. I don't have a sou.
[ترجمه ترگمان]من یک پول سیاه ندارم
[ترجمه گوگل]من دوس ندارم
[ترجمه گوگل]من دوس ندارم
2. He didn't have a sou.
[ترجمه ترگمان]یک شاهی نداشت
[ترجمه گوگل]او صابون نداشت
[ترجمه گوگل]او صابون نداشت
3. He hasn't a sou to his name.
[ترجمه ترگمان]یک شاهی به نام او ندارد
[ترجمه گوگل]او نام او را ندارد
[ترجمه گوگل]او نام او را ندارد
4. He hasn't a sou, ie He's very poor.
[ترجمه ترگمان]یک پول سیاه هم ندارد، و خیلی هم فقیر است
[ترجمه گوگل]او تا به حال ندیده است، یعنی او بسیار فقیر است
[ترجمه گوگل]او تا به حال ندیده است، یعنی او بسیار فقیر است
5. And sou want to become a police do u know which school to go?
[ترجمه ترگمان]یک سو قصد دارد تبدیل به یک پلیس شود که می داند کدام مدرسه باید برود؟
[ترجمه گوگل]و می خواهید برای تبدیل شدن به یک پلیس، می دانید کدام مدرسه را بروید؟
[ترجمه گوگل]و می خواهید برای تبدیل شدن به یک پلیس، می دانید کدام مدرسه را بروید؟
6. We can say " yi sou " or " yi tiao " boat.
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم بگوییم که یک پول سیاه یا \"yi\"
[ترجمه گوگل]ما می توانیم قایق 'yi sou' یا 'yi tiao' را بگوییم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم قایق 'yi sou' یا 'yi tiao' را بگوییم
7. A: sou can understand chinese?
[ترجمه ترگمان]یک شاهی می تواند چینی را درک کند؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید چینی را درک کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما می توانید چینی را درک کنید؟
8. I haven't a sou.
[ترجمه ترگمان]یک شاهی پول ندارم
[ترجمه گوگل]من هیچوقت ندیدم
[ترجمه گوگل]من هیچوقت ندیدم
9. He hasn't a sou.
[ترجمه ترگمان]یک شاهی هم ندارد
[ترجمه گوگل]او تا به حال نیست
[ترجمه گوگل]او تا به حال نیست
10. He is wonderfully avaricious, devious and a genius at avoiding parting with even a sou, all to great comic effect.
[ترجمه ترگمان]او فوق العاده حریص، devious و نابغه است که با حتی یک پول سیاه از هم جدا نشود
[ترجمه گوگل]او فوق العاده باهوش، غریب و نابغه است که اجتناب از پریشان شدن با حتی یک سو، همه را به اثر کمیک عالی
[ترجمه گوگل]او فوق العاده باهوش، غریب و نابغه است که اجتناب از پریشان شدن با حتی یک سو، همه را به اثر کمیک عالی
11. Sometimes he would throw away his francs to the soldiers and go home without a sou.
[ترجمه ترگمان]گاه فرانک فرانک را به سربازان می انداخت و بدون یک پول سیاه به خانه برمی گشت
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او فرانک های خود را به سربازان بیرون می اندازد و به خانه می رود
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات او فرانک های خود را به سربازان بیرون می اندازد و به خانه می رود
12. I can hear them telling the architect not to spare a single sou.
[ترجمه ترگمان]می توانم صدای آن ها را بشنوم که به معمار می گویند که یک پول سیاه هم ندهد
[ترجمه گوگل]من می توانم بشنوم آنها گفتن معمار به فراغت از روح تنها نیست
[ترجمه گوگل]من می توانم بشنوم آنها گفتن معمار به فراغت از روح تنها نیست
13. I had plenty of time on my hands and not a sou to spend.
[ترجمه ترگمان]من وقت زیادی برای خرج کردن داشتم و یک پول سیاه هم برای خرج کردن نداشتم
[ترجمه گوگل]من تا به حال مقدار زیادی از زمان را در دست من بود و نه به صرف صرف
[ترجمه گوگل]من تا به حال مقدار زیادی از زمان را در دست من بود و نه به صرف صرف
14. And your mom, was savin' money for you in a jar, Trynna start a piggy bank for you sou could go to college.
[ترجمه ترگمان]و مادرت هم برای تو پول پس انداز کرده بود و یک شاهی پول پس انداز می کرد تا تو یک شاهی به دانشگاه بروی
[ترجمه گوگل]مادر شما پولی برای شما در یک کوزه بود، Trynna شروع یک بانک خوک برای شما می تواند به کالج بروید
[ترجمه گوگل]مادر شما پولی برای شما در یک کوزه بود، Trynna شروع یک بانک خوک برای شما می تواند به کالج بروید
15. It sometimes happened that kind-hearted women turned back to bestow a sou on him.
[ترجمه ترگمان]گاه اتفاق می افتاد که زنان مهربان باز می گشتند تا یک پول سیاه هم به او بدهند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات اتفاق می افتد که زنان دلسوز به عقب برگردانده می شوند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات اتفاق می افتد که زنان دلسوز به عقب برگردانده می شوند
کلمات دیگر: