کلمه جو
صفحه اصلی

bustle about

انگلیسی به فارسی

شلوغی در مورد


انگلیسی به انگلیسی

• move vigorously, cause to move busily

جملات نمونه

1. She bustled about trying to wait on two customers at once.
[ترجمه ترگمان]او با عجله سعی می کرد دو مشتری را یکجا منتظر کند
[ترجمه گوگل]او در مورد تلاش برای دو بار در یک مشتری صبر کرد

2. Thora bustled about the flat, getting everything ready.
[ترجمه ترگمان]Thora در آپارتمان bustled و همه چیز را آماده می کرد
[ترجمه گوگل]ثروت در مورد تخت فرو می رود، همه چیز آماده است

3. She is always bustling about the house.
[ترجمه ترگمان]همیشه در خانه پرسه می زند
[ترجمه گوگل]او همیشه در مورد خانه شلوغ است

4. She bustled about, turning on lights, moving pillows around on the sofa.
[ترجمه ترگمان]او با عجله دور شد، چراغ ها را روشن کرد، بالش ها را روی کاناپه جا داد
[ترجمه گوگل]او در مورد روشن کردن، روشن کردن چراغ ها، حرکت بالش در اطراف مبل، مشغول خوردن بود

5. She bustled about cooking supper.
[ترجمه ترگمان]با عجله شام می پخت
[ترجمه گوگل]او در مورد شام پخت و پز پرسه زد

6. She was already bustling about, getting dinner ready.
[ترجمه ترگمان]او در حال حرکت بود و شام را آماده می کرد
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در مورد شلوغ بود، شام آماده است

7. The chef bustled about in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]آشپز با عجله در آشپزخانه به حرکت در آمد
[ترجمه گوگل]سرآشپز در آشپزخانه گریه کرد

8. Gaveston bustled about in the darkness, found a tinder, and a cresset torch flared into life.
[ترجمه ترگمان]Gaveston در تاریکی به صدا در آمد و یک آتش زنه پیدا کرد و مشعل cresset در زندگی درخشید
[ترجمه گوگل]گاوستون در تاریکی فرو ریخت، یک گلدان پیدا کرد، و مشعل کراسست به زندگی زد

9. Waitresses bustled about bearing what appeared to be an apparently limitless supply of red and white wines.
[ترجمه ترگمان]شایع بود که در آنجا صورت گرفته است و انواع شراب سرخ و سفید و پر از شراب سفید دیده می شود
[ترجمه گوگل]شاهزاده خانم ها در مورد تحمل آنچه که ظاهرا عرضه ظاهرا بی حد و حصر از شراب قرمز و سفید است

10. She was unprepared for it and her nervousness increased tenfold as she bustled about to get his tea.
[ترجمه ترگمان]آمادگی این کار را نداشت، و حالت اضطراب او بیش از ده برابر می شد که او می خواست چایش را بخورد
[ترجمه گوگل]او برای آن آمادگی نداشت و نگرانی او بیش از ده برابر افزایش یافت و او در حال چرت زدن برای گرفتن چای بود

11. Servants, porters, farriers and fletchers bustled about.
[ترجمه ترگمان]خدمتکاران، باربران، باربران، farriers و fletchers در این سو و آن سو می دویدند
[ترجمه گوگل]خدمتگزاران، حاملان، حامیان و فلیچرها در مورد

12. There, mind, good mother, bustle about, don't put us to shame.
[ترجمه ترگمان]خوب، مواظب باش، مادر خوب، نگران نباش، ما را ناراحت نکن
[ترجمه گوگل]وجود دارد، ذهن، مادر خوب، شلوغ در مورد، ما را به شرم آور نیست

13. She was sure the bustle about her would be less.
[ترجمه ترگمان]مطمئن بود که سر و صدا در مورد او کم تر خواهد بود
[ترجمه گوگل]او مطمئن بود که شلوغی در مورد او کمتر خواهد بود

14. The thoughts make skillfully, hundred years bustle about, have only added the state of mind.
[ترجمه ترگمان]افکاری که به سرعت و صد سال جنب وجوش و تکاپو دارند، تنها حالت ذهنی را به خود اضافه کرده اند
[ترجمه گوگل]افکار به طرز ماهرانه ای، صد سال شلوغ دارند، فقط حالت ذهن را اضافه کرده اند

15. I want own every one day all to bustle about, I want happy about, joyful study.
[ترجمه ترگمان]من می خواهم همه روز را در این مورد نگران باشم، من از این کار خوشحال و شادی بخش می خواهم
[ترجمه گوگل]من هر روز میخواهم همه چیز را در مورد شلوغی بپوشم، از مطالعه لذتبخش لذت ببرم


کلمات دیگر: